رواق / Ravaq

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است ۰۲۹

05.06.2024 - By Farzin RanjbarPlay

Download our free app to listen on your phone

Download on the App StoreGet it on Google Play

غزل نمره ۰۲۹ مفعول و مفاعیل و مفاعیل و فعولن

ما را ز خيال تو چه پروای شراب است خم گو سر خود گير که خمخانه خراب است گر خمر بهشت است بريزيد که بی دوست هر شربت عذبم که دهی عين عذاب است افسوس که شد دلبر و در ديده گريان تحرير خيال خط (رخ) او نقش بر آب است بيدار شو ای ديده که ايمن نتوان بود (خفت) زين سيل دمادم که در اين منزل خواب است معشوق عيان مي گذرد بر تو وليکن اغيار همی‌بيند از آن بسته نقاب است گل بر رخ رنگين تو تا لطف عرق ديد در آتش شوق (رشک) از غم دل غرق گلاب است سبز است در و دشت بيا تا نگذاريم دست از سر آبی که جهان جمله سراب است در کنج دماغم مطلب جای نصيحت کاين گوشه پر از زمزمه چنگ و رباب است

(در بزم دل از روی تو صد شمع برافروخت این طرفه که بر روی تو صد گونه حجاب است)

(راه تو چه راهی‌ست که از غایت تعظیم دریای محیط فلکش عین سراب است) حافظ چه شد ار عاشق و رند است و نظرباز بس طور عجب لازم ايام شباب است

Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

More episodes from رواق / Ravaq