
Sign up to save your podcasts
Or
🔸 آیا شوهر شما هم درکتان نمی کند ؟ مقاله ۴۰
خودشناسی جنسی
« مرا اصلاً درک نمی کند ! » این حرف آخر ھمه زنهاست آنگاه که دیگر ھیچ بهانه بیرونی وجود نداشته باشد . و آنگاه دربه در و خانه به خانه و خیابان به خیابان و مرد به مرد در جستجوی کسی که آنها را درک کند ! یعنی چه کند ؟ چرا این دعوی از سالها بعد و چه بسا از نیمه دوم عمر زناشوئی رخ می نماید و یا لااقل بعد از ماه های عسل و عسل ھای پی در پی« مرا درک نمی کند » یعنی دیگر ناز مرا از برای ھر چیزی نمی کشد حتی از بابت اینکه من نفس می کشم و زنده ھستم . چرا حیات و ھستی مرا نمی پرستد ؟ چرا قدر مرا نمی داند ؟ این قدر البته ھیچ کمتر از پرستش خدایگونه نمی تواند باشد که قوه درک او را ارضاء نماید . فقط ریاکاری بشر است که درک شدنی نیست زیرا کسی علم غیب ندارد . اصولاً معنای درک کردن در فرھنگ بشر دقیقاً ھمان تصدیق کردن است . وقتی کسی گفتار یا رفتاری از ما را تصدیق و تمجید نمی کند ادعا می کنیم که ما را درک نمی کند یعنی احمق است و در حد وجود من نیست که بتواند مرا فھم نماید . زن ھم توقع تصدیق و تمجید و پرستش تمام عیار ھمه اعمال خود از جانب شوھر را دارد و این ھمان ناز کشیدن فزاینده است زیرا زن بواسطه ناز کشیدن شوھرش مستمراً بر نازش که تظاھر به بی نیازی و گاه تمارض است می افزاید یعنی مستمراً ریاکارتر و پیچیده تر می شود و لذا شوھر بیچاره اگر ھم قصد تصدیق بی چون و چرای او را ھم داشته باشد اصلاً منظورش را در نمی یابد تا او را به بیان تصدیق کند و در عمل ھم ارضاء نماید . در اینجاست که یک رابطه جنون آسا رخ می دھد که دیگر ھیچ جای ادراکی باقی نمی نهد چون بر ھیچ نیاز و احساس واقعی نیست و این عاقبت ریاست . اصولاً ھیچ ریاکاری درک نمی شود بخصوص ناز که لطیف ترین و پیچیده ترین ریاھا می باشد .
✓ برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل اول _ فلسفه آدم و حوا
« اثر استاد علی اکبر خانجانی »
🔸 آیا شوهر شما هم درکتان نمی کند ؟ مقاله ۴۰
خودشناسی جنسی
« مرا اصلاً درک نمی کند ! » این حرف آخر ھمه زنهاست آنگاه که دیگر ھیچ بهانه بیرونی وجود نداشته باشد . و آنگاه دربه در و خانه به خانه و خیابان به خیابان و مرد به مرد در جستجوی کسی که آنها را درک کند ! یعنی چه کند ؟ چرا این دعوی از سالها بعد و چه بسا از نیمه دوم عمر زناشوئی رخ می نماید و یا لااقل بعد از ماه های عسل و عسل ھای پی در پی« مرا درک نمی کند » یعنی دیگر ناز مرا از برای ھر چیزی نمی کشد حتی از بابت اینکه من نفس می کشم و زنده ھستم . چرا حیات و ھستی مرا نمی پرستد ؟ چرا قدر مرا نمی داند ؟ این قدر البته ھیچ کمتر از پرستش خدایگونه نمی تواند باشد که قوه درک او را ارضاء نماید . فقط ریاکاری بشر است که درک شدنی نیست زیرا کسی علم غیب ندارد . اصولاً معنای درک کردن در فرھنگ بشر دقیقاً ھمان تصدیق کردن است . وقتی کسی گفتار یا رفتاری از ما را تصدیق و تمجید نمی کند ادعا می کنیم که ما را درک نمی کند یعنی احمق است و در حد وجود من نیست که بتواند مرا فھم نماید . زن ھم توقع تصدیق و تمجید و پرستش تمام عیار ھمه اعمال خود از جانب شوھر را دارد و این ھمان ناز کشیدن فزاینده است زیرا زن بواسطه ناز کشیدن شوھرش مستمراً بر نازش که تظاھر به بی نیازی و گاه تمارض است می افزاید یعنی مستمراً ریاکارتر و پیچیده تر می شود و لذا شوھر بیچاره اگر ھم قصد تصدیق بی چون و چرای او را ھم داشته باشد اصلاً منظورش را در نمی یابد تا او را به بیان تصدیق کند و در عمل ھم ارضاء نماید . در اینجاست که یک رابطه جنون آسا رخ می دھد که دیگر ھیچ جای ادراکی باقی نمی نهد چون بر ھیچ نیاز و احساس واقعی نیست و این عاقبت ریاست . اصولاً ھیچ ریاکاری درک نمی شود بخصوص ناز که لطیف ترین و پیچیده ترین ریاھا می باشد .
✓ برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل اول _ فلسفه آدم و حوا
« اثر استاد علی اکبر خانجانی »