پاولا و آیهان (Ayhan)، همکاران آیندهی فیلیپ، در دفتر تحریریه منتظر اوهستند. آنها وقت را به گونهای میگذرانند ولی از فیلیپ خبری نمیشود؛ حتا تماس تلفنی هم امکانپذیر نیست.
فیلیپ به دلیل هوای بد خیلی دیر کردهاست. او سعی میکند تلفنی به پاولا خبر بدهد ولی نمیتواند با او تماس بگیرد. بالاخره پاولا وهمکارش آیهان دفتر را ترک میکنند. با تلفن مادر فیلیپ به دفتر تحریریه، وضعیت بکلی آشفته میشود.
فیلیپ سعی میکند به خاطر دیر کردنش معذرتخواهی کند. شنوندگان شیوههای مختلف پوزش طلبیدن را یاد میگیرند.