فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد | تولدی دیگر | پالایش شده


Listen Later

▨ نام شعر: تولدی دیگر

▨ شاعر: فروغ فرخ‌زاد

▨ با صدای: فروغ فرخ‌زاد

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــــ

همه‌ی هستی ِ من آیه‌ی تاریکی‌ست

که تو را در خود تکرارکنان

به سحرگاه ِ شکفتن‌ها و رستن‌های ابدی خواهد برد

من در این آیه تو را آه کشیدم، آه

من در این آیه ترا

به درخت و آب و آتش پیوند زدم


زندگی شاید

یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از آن می‌گذرد

زندگی شاید

ریسمانی‌ست که مردی با آن خود را از شاخه می‌آویزد

زندگی شاید طفلی‌ست که از مدرسه بر می‌گردد


***این سطر در خوانش فروغ نیامده است اما در نسخه کتبی شعر موجود است

زندگی شاید افروختن سیگاری باشد، در فاصله‌ی رخوتناک دو هم آغوشی***

***


زندگی شاید عبور گیج رهگذری باشد

که کلاه از سر بر می‌دارد

و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی‌معنی می‌گوید «صبح بخیر»

زندگی شاید آن لحظه‌ی مسدودیست

که نگاه من، در نی‌نی چشمان تو خود را ویران می‌سازد

و در این حسی است

که من آنرا با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت

در اتاقی که به اندازهٔ یک تنهایی‌ست

دل من

که به اندازه‌ی یک عشق است

به بهانه‌های ساده‌ی خوشبختی خود می‌نگرد

به زوال زیبای گل‌ها در گلدان

به نهالی که تو در باغچه‌ی خانه‌مان کاشته‌ای

و به آواز قناری‌ها

که به اندازه‌ی یک پنجره می‌خوانند

آه...

سهم من این است

سهم من این‌ است

سهم من

آسمانی‌ست که آویختن پرده‌ای آن را از من می‌گیرد

سهم من پایین رفتن از یک پله‌ی متروک است

و به چیزی در پوسیدگی و غربت واصل گشتن

سهم من گردش حزن آلودی در باغ خاطره‌هاست

و در اندوه صدایی جان دادن که به من می‌گوید:

«دست‌هایت را

«دوست می‌دارم»


دست‌هایم را در باغچه می‌کارم

سبز خواهم شد، می‌دانم، می‌دانم، می‌دانم

و پرستوها در گودی انگشتان

...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

فروغ فرخزادBy شهروز کبیری