03.31.2024 - By Farzin Ranjbar
اگر آن ترک شيرازي به دست آرد دل ما را به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را بده ساقي مي باقي که در جنت نخواهي يافت کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را فغان کاين لوليان شوخ شيرين کار شهرآشوب چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان يغما را ز عشق ناتمام ما جمال يار مستغني است به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روي زيبا را من از آن حسن روزافزون که يوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زليخا را اگر دشنام فرمايي و گر نفرين دعا گويم جواب تلخ مي زيبد لب لعل شکرخا را نصيحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند جوانان سعادتمند پند پير دانا را حديث از مطرب و مي گو و راز دهر کمتر جو که کس نگشود و نگشايد به حکمت اين معما را غزل گفتي و در سفتي بيا و خوش بخوان حافظ که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثريا را
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations