داستان همه این ست که سلیمان که هیچ، سلطان عصر و زمان شمایید که بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ ... می دانم کارمان خنده دار است و تمام تلاشمان را که بکنیم باز همان موریم که ران ملخی پیشکش آورده سلطان را ... اما آقا! ... ممکن است وقتی خواست و صدای ما را بشنوید لبخند به لبان مبارکتان بشکفد و بفرمایید و ما هم مشمول فرمایش تان باشیم که: رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ پس خندید سلیمان از گفتار مور و گفت بارخدایا! مرا توفیقِ شکرِ نعمتِ خود ،که مرا و پدر و مادرم عطا فرمودی؛ عنایت فرما و به عمل صالح خالصی که بپسندی موفقم بدار و به لطف و رحمت خود در صف بندگان خاصِ شایستهات داخل گردان اینک پادکست هان! قصه ارباب معرفتتهیه شده در گروه پادکستهای همیشهدرمیانحمایت شده از سوی هایوبحمایت مالی از رادیوهان Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.