Sign up to save your podcastsEmail addressPasswordRegisterOrContinue with GoogleAlready have an account? Log in here.
June 03, 2021جوجه جوجه طلائیPlayسلام مامان باباهای مهربوننظر یادتون نرهاگر شعر و داستانی هم مدنظرتونه تا برای بچهها بخونم، توی نظرات برام بنویسید.------جوجه جوجه طلائی نوکت سرخ و حنائیتخم خود را شکستی؟ چگونه بیرون جستی؟گفتا جایم تنگ بود دیوارش از سنگ بودنه پنجره نه در داشت نه کسی از من خبر داشتدادم به خود یک تکان مثل رستم پهلــــــوانتخم خود را شکستم اینگونه بیرون جستـــم...moreShareView all episodesBy Assemaneh4.522 ratingsJune 03, 2021جوجه جوجه طلائیPlayسلام مامان باباهای مهربوننظر یادتون نرهاگر شعر و داستانی هم مدنظرتونه تا برای بچهها بخونم، توی نظرات برام بنویسید.------جوجه جوجه طلائی نوکت سرخ و حنائیتخم خود را شکستی؟ چگونه بیرون جستی؟گفتا جایم تنگ بود دیوارش از سنگ بودنه پنجره نه در داشت نه کسی از من خبر داشتدادم به خود یک تکان مثل رستم پهلــــــوانتخم خود را شکستم اینگونه بیرون جستـــم...moreMore shows like Mana Kids | کودکان ماناView allقصه های هزار و یک شب | hezaroiekshab | Hezaro Yek Shab189 Listenersداستانهای شب السا و سارا4 Listenersکودک من4 Listeners
سلام مامان باباهای مهربوننظر یادتون نرهاگر شعر و داستانی هم مدنظرتونه تا برای بچهها بخونم، توی نظرات برام بنویسید.------جوجه جوجه طلائی نوکت سرخ و حنائیتخم خود را شکستی؟ چگونه بیرون جستی؟گفتا جایم تنگ بود دیوارش از سنگ بودنه پنجره نه در داشت نه کسی از من خبر داشتدادم به خود یک تکان مثل رستم پهلــــــوانتخم خود را شکستم اینگونه بیرون جستـــم
June 03, 2021جوجه جوجه طلائیPlayسلام مامان باباهای مهربوننظر یادتون نرهاگر شعر و داستانی هم مدنظرتونه تا برای بچهها بخونم، توی نظرات برام بنویسید.------جوجه جوجه طلائی نوکت سرخ و حنائیتخم خود را شکستی؟ چگونه بیرون جستی؟گفتا جایم تنگ بود دیوارش از سنگ بودنه پنجره نه در داشت نه کسی از من خبر داشتدادم به خود یک تکان مثل رستم پهلــــــوانتخم خود را شکستم اینگونه بیرون جستـــم...more
سلام مامان باباهای مهربوننظر یادتون نرهاگر شعر و داستانی هم مدنظرتونه تا برای بچهها بخونم، توی نظرات برام بنویسید.------جوجه جوجه طلائی نوکت سرخ و حنائیتخم خود را شکستی؟ چگونه بیرون جستی؟گفتا جایم تنگ بود دیوارش از سنگ بودنه پنجره نه در داشت نه کسی از من خبر داشتدادم به خود یک تکان مثل رستم پهلــــــوانتخم خود را شکستم اینگونه بیرون جستـــم