در بیان اینکه از هر کس مقتضیات طینت به ظهور آید و بازگشت هر شی به اصل خود است. و این سعادت و آن شقاوت را ظاهر الصلاح بودن یا خارج از قانون فلاح شرط نیست بلکه جنسیت و سنخیت مراد است. و همان است که سعید را به اوج علیین کشاند.
اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ
و شقی را در حضیض سجین نشاند.
وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
لهاذا با این همه احتجاج از روی لجاج روی از حق برتافتند:
چون چشم خدای بین نداری باری
خورشید پرست شو نه گوساله پرست
و به هوای جام شقاوت که کفر مطلق است آمدند از مخالفت ولٓی کامل که پنجه در پنجه حق کردنست زدند.