
Sign up to save your podcasts
Or
قسمت دوم از کتاب مانیفست یک فمینیست
کتاب مانیفست یک فمینیست در پانزده پیشنهاد اثرى دیگر از چیماماندا انگوزی آدیشی، نویسندهى کتاب پرفروش ما همه باید فمینیست باشیم، است. این کتاب شامل نکاتى دقیق و کاربردى در زمینهى تبیین نقشهاى فراجنسیتى کودکان و گاه بزرگسالان است.
چیماماندا اِنگوزی آدیشی (Chimamanda Ngozi Adichie) نویسنده زن نیجریهای است. او با رمان پرفروش نیمه یک خورشید زرد شناخته شد. آدیشی در بیشتر رمانها و کتابهایش دوران کودکیاش در نیجریه و جایگاه نژاد را به تصویر میکشد. به گزارش گاردین، این نویسندۀ موفق با نخستین رمانش جایزه اورنج ۲۰۰۷ را از آن خود کرد و بسیار معروف شد. آدیشی در مصاحبهاش میگوید: «در شهر دانشگاهی نسوکا در یک خانواده بزرگ و نزدیک به هم و شاد به دنیا آمدم. من اولین دختر بودم؛ پنجمین فرزند از شش فرزند خانواده بودم و بعد از آمدن سه فرزند اول، پدر و مادرم روشنفکرتر و آسانگیرتر شده بودند. دوران کودکیام در شادی و راحتی گذشت. خانوادهام هنوز هم خیلی به هم نزدیکاند. پدرم استاد ریاضی بازنشسته است. مادرم با کار کردن به عنوان نخستین کارمند زن ثبت در دانشگاه، اسمش را در تاریخ ثبت کرد. هیچ یک از خواهر و برادرهایم خلاقیت خاصی ندارند. همهشان آدمهای علم دوست و معقولی هستند. پدر و مادرم میخواستند من دکتر شوم به همین دلیل پزشکی خواندم، اما خیلی ناراحت بودم، باید فرار میکردم. پیشرفتم در پزشکی خیلی خوب بود اما اهمیتی به کاری که میکردم نمیدادم. در کلاس آناتومی شعر مینوشتم.»
قسمت دوم از کتاب مانیفست یک فمینیست
کتاب مانیفست یک فمینیست در پانزده پیشنهاد اثرى دیگر از چیماماندا انگوزی آدیشی، نویسندهى کتاب پرفروش ما همه باید فمینیست باشیم، است. این کتاب شامل نکاتى دقیق و کاربردى در زمینهى تبیین نقشهاى فراجنسیتى کودکان و گاه بزرگسالان است.
چیماماندا اِنگوزی آدیشی (Chimamanda Ngozi Adichie) نویسنده زن نیجریهای است. او با رمان پرفروش نیمه یک خورشید زرد شناخته شد. آدیشی در بیشتر رمانها و کتابهایش دوران کودکیاش در نیجریه و جایگاه نژاد را به تصویر میکشد. به گزارش گاردین، این نویسندۀ موفق با نخستین رمانش جایزه اورنج ۲۰۰۷ را از آن خود کرد و بسیار معروف شد. آدیشی در مصاحبهاش میگوید: «در شهر دانشگاهی نسوکا در یک خانواده بزرگ و نزدیک به هم و شاد به دنیا آمدم. من اولین دختر بودم؛ پنجمین فرزند از شش فرزند خانواده بودم و بعد از آمدن سه فرزند اول، پدر و مادرم روشنفکرتر و آسانگیرتر شده بودند. دوران کودکیام در شادی و راحتی گذشت. خانوادهام هنوز هم خیلی به هم نزدیکاند. پدرم استاد ریاضی بازنشسته است. مادرم با کار کردن به عنوان نخستین کارمند زن ثبت در دانشگاه، اسمش را در تاریخ ثبت کرد. هیچ یک از خواهر و برادرهایم خلاقیت خاصی ندارند. همهشان آدمهای علم دوست و معقولی هستند. پدر و مادرم میخواستند من دکتر شوم به همین دلیل پزشکی خواندم، اما خیلی ناراحت بودم، باید فرار میکردم. پیشرفتم در پزشکی خیلی خوب بود اما اهمیتی به کاری که میکردم نمیدادم. در کلاس آناتومی شعر مینوشتم.»