داستان سوپرهوشنگ به جایی رسید که ما بالاخره فهمیدیم سعید کیه و چرا سعی میکرد انقدر به شیوا نزدیک بشه. اون به کمک ادوارد هوشنگ رو تله پورت کرد به یه دنیای دیگه تا انتقام اردوان و شرکت ام رو ازش بگیره

شیوا هم که به هند رفته و تو شهرک انتلوپ داره تو فرقه جدیدی که پیرزن قسمت چهار ارائه داده زندگی میکنه

تو این قسمت ادامه ماجرا رو میشنویم و پرونده این داستان هم بسته میشه

با تشکر از پادکست هیرولیک و آیریس که تو این قسمت کنارم بودم

و یه تشکر خیلی ویژه از دوستانی که بعنوان صداپیشه به مورگ کمک کردن

هانیه خدابنده لو

امیدتأویلی

آرزو زرگر

جواد صفوی

مهتاب بیگی

الناز ابراهیم زاده

و مهبد محمدپور

داستان تو بخش سوم به جایی رسید که شیوا هتلش تو شهرام رو ترک کرد و رفت به جیپور هند و شهرک انتلوپ تا به فرقه جدیدی که پیرزن قسمت چهار راه انداخته بود ملحق بشه

از طرف دیگه مگنیتو هم زیر نظر پروفسور ایکس تمریناتش رو انجام داد تا رسید به پروژه کوبیده که برای انجام دادنش اگزویر دست به دامن آقا تقی صداقت شد که بهمراه هوشنگ به مارول برن

از یه طرف دیگه مهبد و علی هم بالاخره تونستن دستگاه تله پورت رو بسازن و یه آزمایش موفق هم انجام بدن

این قسمت پر از فلش بک و فوروارده و قراره توش کلی گره گشایی اتفاق بیفته، پس با حواس جمع گوش کنید :)

باتشکر از پادکست های هیرولیک و آیریس که تو این قسمت کنارم بودن 

و یه تشکر خیلی ویژه از دوستانی که بعنوان صداپیشه بهم کمک کردن

هانیه خدابنده لو

امید تأویلی

آرزو زرگر

جواد صفوی

مهتاب بیگی

الناز ابراهیم زاده

و مهبد محمدپور

داستان قسمت هفت رو تا جایی شنیدیم که کمپانی دی سی با هوشنگ قطع همکاری کرد و اون تو یه خواب عجیب توسط خانم وایت باخبر شد که باید بره و مشاور املاک بشه و تو دفتر دیسنت زیر نظر آقا تقی صداقت مشغول به کار شد و برای دفتر یه صفحه اینستاگرام هم راه انداخت

از طرف دیگه شیوا هم بعد از ترک هوشنگ رفت سراغ هتلی که قبلا خریده بود و به کارهای اونجا رسیدگی کرد و بعد از مدتی به سعید که تو اینترنت باهاش آشنا شده بود پیشنهاد داد تا بعنون مدیرمالی به مجموعه اضافه بشه.

باتشکر خیلی ویژه از پادکست هیرولیک و آیریس که تو این قسمت همراه من بودن

و همچنین تشکر خیلی ویژه تر از دوستانی که بعنوان صداپیشه به مورگ کمک کردن

تو بخش اول قسمت هفت داستان به اونجایی رسید که زندگی مشترک هوشنگ و شیوا به مشکل خورد و شیوا که بلاگر شده بود رفت تور اطراف شهرام گردی. هوشنگ هم تک و تنها تو خونه موند تا برای زندگیش تصمیم بگیره.

با تشکر خیلی ویژه از پادکست هیرولیک و آیریس که تو این قسمت همراهم بودن

و تشکر خیلی ویژه تر از دوستانم که بعنوان صداپیشه بهم کمک کردن

تو قسمت سوم مورگ یعنی ایستگاه آخر کال ال شنیدیم که هوشنگ تبدیل به ابرقهرمان شد. چیزی که اونجا نشنیدیم ولی میدونیم که قطعا اتفاق افتاده اینه که فیلمی که هوشنگ توش بازی کرد به شدت موفق بود و تو دنیا کلی سر و صدا به پا کرد. 

حالا تو قسمت هفتم میخوایم ببینیم بعد از اکران جهانی مثل سوپرهوشنگ فکر کن، چه اتفاقاتی برای این زوج عاشق پیشه افتاده.

باتشکر از خانم فائقه تبریزی از پادکست هیرولیک که دعوت بنده رو قبول کردن و بعنوان کارشناس برای توضیح بعضی از مسائل مربوط به دنیای ابرقهرمانی با مورگ مصاحبه کردن.

همچنین تشکر از دوستان عزیزم که بعنوان صداپیشه من رو همراهی کردن

هانیه خدابنده لو

امیدتأویلی

آرزو زرگر

جواد صفوی

مهتاب بیگی

الناز ابراهیم زاده

و مهبد محمدپور

این قسمت صرفا برای تشکر از مخاطبین و یادآوری شنیدن مورگ در تعطیلات نوروزی و تلاش برای گسترش دایره شنوندگان منتشر شده و هیچ ارزش قانونی دیگری ندارد

براساس کامنت دوست عزیزی با آیدی جی.اس که از من خواسته بود از صداهای مختلف و افکت صوتی استفاده کنم در این قسمت اعضا موسسه بین المللی تاتر آربی با مورگ همکاری داشتند

صداپیشگان:

امیدتأویلی

سایه صدیقی

حسین حدادی

مهتاب بیگی

محمدرضا فوج

من هم که شهرام هستم

تو این قسمت بخش جدیدی از شهرام به نام منطقه حال و حول معرفی میشه، که اگه دقت کنید شخصیت ها براتون آشنا هستن و احتمالا وقتی داشتید قر درشت میدادید یه چیزهایی درموردشون شنیدین

یادتون باشه که از قسمت اول به داستان ها گوش بدید و میدونید که اینجا منطقا بی منطق بودن اتفاقات منطقیه

تو این بخش سرنوشت افسانه که توسط پیرزن ناشناس دستگیر و زندانی شده رو میشنویم

باتشکر از شرکت تیرگستران درازآفرین که در این قسمت حمایت مالی از پادکست رو بعهده گرفتن

داستان بخش قبلی رو تا جایی شنیدیم که افسانه با مسعود درگیر شد و قتل رو انداخت گردن نیل نویسنده. نیروهای خدوم پلیس بالاسر جسد حاضر شدن تا به پرونده رسیدگی کنن

باتشکر از شرکت تیرگستران درازآفرین که در این قسمت حمایت مالی از پادکست رو بعهده گرفتن