
Sign up to save your podcasts
Or


موسیقی: کریستف رضاعی|
لبِشیرنعِبارت: لبِ معشوق شیرین سخن| کام: مراد، آرزو، در اینجا به معنای «بوسه» یا «وعدٔ خوش»| اُفتد: اتفاق میافتد| ندانم: نمیشناسم، سراغ ندارم| عَهد: دوران، روزگار| بادِل: در اینجا یعنی «کسی که دل از دست نداد، غیرعاشق»| بَصارت: بینایی، بصیرت «بیبَصارت» یعنی «کور، کوردل»| گوشهٔچشم: کنایه از «غمزه یا حرکت نازآلود چشم»| حلوا: شیرینی، مراد لبِ شرین معشوق یا شیرینی وصال معشوق است| صوفی: پیرو طریقت تصوّف| خداترسی: پرهیزگاری| درون: دل|
By farshad shahriموسیقی: کریستف رضاعی|
لبِشیرنعِبارت: لبِ معشوق شیرین سخن| کام: مراد، آرزو، در اینجا به معنای «بوسه» یا «وعدٔ خوش»| اُفتد: اتفاق میافتد| ندانم: نمیشناسم، سراغ ندارم| عَهد: دوران، روزگار| بادِل: در اینجا یعنی «کسی که دل از دست نداد، غیرعاشق»| بَصارت: بینایی، بصیرت «بیبَصارت» یعنی «کور، کوردل»| گوشهٔچشم: کنایه از «غمزه یا حرکت نازآلود چشم»| حلوا: شیرینی، مراد لبِ شرین معشوق یا شیرینی وصال معشوق است| صوفی: پیرو طریقت تصوّف| خداترسی: پرهیزگاری| درون: دل|