
Sign up to save your podcasts
Or
▨ نام شعر: بتتراش (پیکرتراش)
▨ شاعر: نادر نادرپور
▨ با صدای: نادر نادرپور
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
پیکرتراشِ پیرم و با تیشهی خیال
یکشب تو را ز مرمرِ شعر آفریدهام
تا در نگین چشم تو نقش هوس زنم
ناز هزار چشم سیه را خریدهام
بر قامتت که وسوسهی شستشو در اوست
پاشیدهام شرابِ کفآلودِ ماه را
تا از گزند چشم بدت ایمنی دهم
دزدیدهام ز چشم حسودان، نگاه را
تا پیچ و تاب قد تو را دلنشین کنم
دست از سرِ نیاز به هر سو گشودهام
از هر زنی، تراشِ تنی وام کردهام
از هر قدی، کرشمهی رقصی ربودهام
اما تو چون بتی که به بتساز ننگرَد
در پیش پای خویش به خاکم فکندهای
مست از می غروری و دور از غم منی
گویی دل از کسی که تو را ساخت، کندهای
هشدار زانکه در پسِ این پردهی نیاز
آن بتتراش بلهوسِ چشم بستهام
یک شب که خشمِ عشقِ تو دیوانهام کند
بینند سایهها که تو را هم شکستهام !
▨
نادر نادرپور
از کتاب شعر انگور
▨ نام شعر: بتتراش (پیکرتراش)
▨ شاعر: نادر نادرپور
▨ با صدای: نادر نادرپور
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
پیکرتراشِ پیرم و با تیشهی خیال
یکشب تو را ز مرمرِ شعر آفریدهام
تا در نگین چشم تو نقش هوس زنم
ناز هزار چشم سیه را خریدهام
بر قامتت که وسوسهی شستشو در اوست
پاشیدهام شرابِ کفآلودِ ماه را
تا از گزند چشم بدت ایمنی دهم
دزدیدهام ز چشم حسودان، نگاه را
تا پیچ و تاب قد تو را دلنشین کنم
دست از سرِ نیاز به هر سو گشودهام
از هر زنی، تراشِ تنی وام کردهام
از هر قدی، کرشمهی رقصی ربودهام
اما تو چون بتی که به بتساز ننگرَد
در پیش پای خویش به خاکم فکندهای
مست از می غروری و دور از غم منی
گویی دل از کسی که تو را ساخت، کندهای
هشدار زانکه در پسِ این پردهی نیاز
آن بتتراش بلهوسِ چشم بستهام
یک شب که خشمِ عشقِ تو دیوانهام کند
بینند سایهها که تو را هم شکستهام !
▨
نادر نادرپور
از کتاب شعر انگور