نادر نادرپور | با صدای خودش

نادر نادرپور | ویرانه‌ی قرون


Listen Later

▨ نام شعر: ویرانه‌ی قرون

▨ شاعر: نادر نادرپور

▨ با صدای: نادر نادرپور

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

گویی سکوتِ قرن‌ها بود

در دخمه‌های تیره‌اش، در آسمانش

در ابرهایش، در شبانِ سهمگینش

در بادهایش، در فضای بی‌کرانش


چون نعره برمی‌داشت باد سرد مغرب

گویی که برمی‌خاست بانگِ ارغنون‌ها

آنجا که می‌افتاد روزی قهرمانی

امروز می‌افتد به خاموشی ستون‌ها


آنجا که روزی بال و پر می‌زد عقابی

امروز شب‌کوری‌ست جنبان در سکوتش

آنجا که زلف دختران در پیچ‌ و خم بود

امروز، لرزد تار و پود عنکبوتش


آن دخمه‌ها، آن سایه‌ها، آن آسمان‌ها

وان رازدارانِ شگرفِ خلوت او

آن خنده‌های باد در بیغوله‌ی شب

وان غول‌ها در تیرگی هم صحبت او


آن سقف‌ها ، آن پیشخوان‌ها، آن ستون‌ها

آن طاق‌های ریخته در ظلمتِ شام

آن برق چشم گربه‌های سهمگین‌روی

وان نور اخترها در آفاق شبه‌فام


آن کوره‌راه بی‌کرانه

راهی که می‌لغزد به جنگل‌های خاموش

راهی که می‌پیچد چو ماری بر تن شب

راهی که می‌گیرد افق‌ها را در آغوش


آن شعله‌های آتشِ دزدان دریا

بر ریگ‌ها، بر ریگ‌های خشکِ ساحل

در لابه‌لای تک‌درختانِ زمین‌گیر

در سایه‌های قلعه‌های تیره‌گون‌دل


این‌ها همه، می‌خواندم چون قاصدِ مرگ

بار دگر با خنده‌ی پر مایه‌ی خویش

من کیستم؟ بیگانه‌ای گم‌کرده مقصود

یا رهروی ناآشنا با سایه‌ی خویش

▨ 

نادر نادرپور

از کتاب چشم‌ها و دست‌ها

...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

نادر نادرپور | با صدای خودشBy شهروز کبیری