
Sign up to save your podcasts
Or
دیروز تولد دخترم بود و من برای سپاس از چنین روزی این قصه رو روایت کردم.
-----
بگذارید با این جمله (نقل به مضمون) از قصه شروع کنم:
اگر هزار سال هم بگذره، کسانی رو دارم که روز تولدشون یادم نمیره.
اگر هزار سال هم بگذره، کسانی هستند که روز تولدم یادشون نمیره.
------
گاهی ساده ترین گفتگوها که به نظر عادی و روزمره میان مهمند، چون به ما احساس عمیق امنیت میدن، ما رو سرشار از ارامش میکنن، چنین گفتگوهایی رو برای خودتون به یاد میارید؟ با دوستانتون، همسرتون، فرزندتون؟
این گفتگوها مهم اند و هیچ کس حق نداره ما رو از این روزمرگی ها محروم کنه، چون سرشار از ایمنی اند، سرشار از عشق اند. یادتون اومد؟
-----
این گفتگوها بسیار ساده اند، اونقدر که شاید بهش توجه نکنیم، یادمون بره، اما سرشار از ایمنی اند و کسی حق نداره دیگران رو از چنین گفتگوهای ساده ای محروم کنه.
------
من این قصه رو هدیه میدم به افرا، نرگس و همه کسائی که دست به دست هم دادند تا این گفتگو برای من امسال رنگ واقعیت داشته باشه.
-----
این قصه خوانشی است از کتاب از من بپرس
نویسنده: برنارد وابر، تصویرگر: سوزی لی و مترجم کتاب: میترا نوحی جهرمی
این کتاب توسط انتشارات گیسا چاپ شده.
برای آدم بزرگها:
اگر بعد از گوش دادن به هر قصه، دوست داشتید از تجربه تون چیزی باهام درمیون بگذارید،
اگر یاد موزیکی افتادید یا شعری یا ... برام بفرستید.
من پیام هاتون رو جمع میکنم، بعدش جور میکنم و در یک اپیزود با همه به اشتراک میگذارم.
برسه به گوش کوچیکترها:
اگه دوست داشتین بعد از گوش دادن قصه برام پیام صوتی بگذارین و بگید بهم قصه رو دوست داشتین؟.
من پیام هاتون رو با جون دل میشنوم و بعد به گوش بقیه هم میرسونم.
// Telegram @Mehdietemadsaeed
//Email [email protected]
------
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
دیروز تولد دخترم بود و من برای سپاس از چنین روزی این قصه رو روایت کردم.
-----
بگذارید با این جمله (نقل به مضمون) از قصه شروع کنم:
اگر هزار سال هم بگذره، کسانی رو دارم که روز تولدشون یادم نمیره.
اگر هزار سال هم بگذره، کسانی هستند که روز تولدم یادشون نمیره.
------
گاهی ساده ترین گفتگوها که به نظر عادی و روزمره میان مهمند، چون به ما احساس عمیق امنیت میدن، ما رو سرشار از ارامش میکنن، چنین گفتگوهایی رو برای خودتون به یاد میارید؟ با دوستانتون، همسرتون، فرزندتون؟
این گفتگوها مهم اند و هیچ کس حق نداره ما رو از این روزمرگی ها محروم کنه، چون سرشار از ایمنی اند، سرشار از عشق اند. یادتون اومد؟
-----
این گفتگوها بسیار ساده اند، اونقدر که شاید بهش توجه نکنیم، یادمون بره، اما سرشار از ایمنی اند و کسی حق نداره دیگران رو از چنین گفتگوهای ساده ای محروم کنه.
------
من این قصه رو هدیه میدم به افرا، نرگس و همه کسائی که دست به دست هم دادند تا این گفتگو برای من امسال رنگ واقعیت داشته باشه.
-----
این قصه خوانشی است از کتاب از من بپرس
نویسنده: برنارد وابر، تصویرگر: سوزی لی و مترجم کتاب: میترا نوحی جهرمی
این کتاب توسط انتشارات گیسا چاپ شده.
برای آدم بزرگها:
اگر بعد از گوش دادن به هر قصه، دوست داشتید از تجربه تون چیزی باهام درمیون بگذارید،
اگر یاد موزیکی افتادید یا شعری یا ... برام بفرستید.
من پیام هاتون رو جمع میکنم، بعدش جور میکنم و در یک اپیزود با همه به اشتراک میگذارم.
برسه به گوش کوچیکترها:
اگه دوست داشتین بعد از گوش دادن قصه برام پیام صوتی بگذارین و بگید بهم قصه رو دوست داشتین؟.
من پیام هاتون رو با جون دل میشنوم و بعد به گوش بقیه هم میرسونم.
// Telegram @Mehdietemadsaeed
//Email [email protected]
------
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.