یکی از روزها برای صرفِ شام به خانه فریس افندی رفتم. روحم گرسنه گرفتن تکه ای نان از دستان کشیده و بلند سَلما بود. نانی که خوردن آن، انسان را گرسنه تر می کند...
یکی از روزها برای صرفِ شام به خانه فریس افندی رفتم. روحم گرسنه گرفتن تکه ای نان از دستان کشیده و بلند سَلما بود. نانی که خوردن آن، انسان را گرسنه تر می کند...