پادکست هزارویک شب

شب هفتادوچهار ـ حکایت ملک‌نعمان و فرزندان او


Listen Later

«ضوءالمکان گفت: از پدر و مادر و پیوندان خویش جدا گشته‌ام، اما عزیزترین ایشان نزد من خواهری بود که روزگار من را از او دور کرده. نزهت‌الزمان گفت: خدای تعالی تو را به ایشان برساند.»


هنوز شب‌ها ضوءالمکان در فراق نزهت‌الزمان، که خیمه‌اش در همان‌جاست، می‌خواند و یکی از غلام‌های نزهت‌الزمان بعد از چند بار دست خالی برگشتن پیش خاتون، بالاخره ضوءالمکان را پیدا می‌کند. دیدار و وصال خواهر و برادر را در شب ۷۴م بشنوید.

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

پادکست هزارویک شبBy studio senoghte