پادکست هزارویک شب

شب سی ـ حکایت خیاط و احدب و یهودی و مباشر و نصرانی


Listen Later

💠💠💠


قاضی گفت: «این دلّاک کیست و از بهر چه اینجا ایستاده و جامۀ خود چرا دریده است؟»


حکایت قتل عجیب احدب را از شب ۲۴ شنیدید و قصه به اینجا رسید که خیاط برای نجات از قصاص، شروع به گفتن قصۀ جوان عاشق و پیرمرد دلاک پرحرف و فضول کرد تا به آنجا که دلاک پشت در خانۀ معشوقۀ پسر داد و بیداد راه انداخت. ادامۀ ماجراهای دلاک را در شب ۳۰ بشنوید.


بعضی واژه‌های دشوار شب ۳۰:


عتاب: سرزنش

ضیاع و عقار: زمین و دارایی

قلتبان: بی‌غیرت

زورق: قایق

سَیّاف: شمشیرزن، جلاد

انباز: شریک

اعوج: کج

اعمی: کور، نابینا

مَتاع: کالا

کابین کردن: عقد کردن

مُزَوّر: ریاکار، تزویرگر

خُدعَت: فریب

شِحنه: داروغه، پاسبان

فگار: زخمی

تمتع: بهره‌برداری جنسی، آمیزش

زنخ: چانه (و موی چانه: ریش)

سبلت: سبیل

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

پادکست هزارویک شبBy studio senoghte