دانلود شمشیر و جغرافیا با صدای محمد کاظم کاظمی

بادی وزید و دشت سترون درست شد

شمشیر روی نقشه‌ی جغرافیا دوید

یعنی که از مصالح دیوار دیگران‌

بین تمام مردم دنیا گل و چمن‌

یک سو من ایستادم و گویی خدا شدم‌

یک سو تو ایستادی و گویی خدا شدی‌

یک سو همه سپهبد و ارتشبد آمدند

آن طاقهای گنبدی لاجوردگون‌

آن حوضهای کاشی گلدار باستان‌

آن حله‌های بافته از تار و پود جان‌

آن لوح‌های گچ‌بری رو به آفتاب‌

***

سازی بزن که دیر زمانی است نغمه‌ها

دستی بده که ـ گرچه به دنیا امید نیست ـ

***

شاید که باز هم کسی از بلخ و بامیان‌

وقت وصال یار دبستانی آمده است

سیمرغ سالخورده گشوده است بال و پر

ما شاخه‌های توأم سیبیم و دور نیست

با هم رها کنیم دو تا سیب سرخ را

بر نقشه‌های کهنه خطی تازه می‌کشیم

تیر و کمان به دست من و توست، هموطن

شاعر معاصر افغان

دگرمن و تورَن: از مناصب نظامی افغانستان است.