سوگ
علیه فراموشی روزهای آغشته به خون
کلام : سیاوش کسرایی، محمد مختاری، فریدون مشیری، احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، اخوان ثالث
موسیقی : مکس ریشتر
تولید : امیر جمشیدی
تقدیم به تمامی کشته شدگان راه آزادی
دانلود از کانال تلگرام :
https://t.me/AmirJamshiddi/33
اشعار
سیاوش کسرایی :
والا پیامدار محمد
گفتی که یک دیار هرگز به ظلم وجور نمیماند برپا و استوار
محمد مختاری :
تظاهرات تورم را طی می کنم در گذر دلالان
سر چهار راه صدای درشت میپرسد
ویدئو مخرب تر است یا بمب اتم؟؟؟
مسیح هم که بیاید انگار صلیبش را باید حراج کند
صدای زنگ فلز در دندانهای طلاوخارش کپک در لاله های گوش
نصیب نسلی که خیلی دیر رسیده است
زبان عزیز تر است اکنون یا دهان؟
که سنگ راه دهان را هزار بار تمرین کرده است
فریدون مشیری :
نگاهت تلخ و افسرده ست.
دلت را خارخارِ ناامیدی سخت آزرده ست.
غمِ این نابسامانی همه توش و توانت را ز تن برده است!
تو با خون و عرق، این جنگلِ پژمرده را رنگ و رمق دادی.
تو با دست تهی با آن همه توفان بنیان کن در افتادی.
تو را این ابرِ ظلمت گسترِ بی رحمِ بی باران،
تو را این خشک سالی های پی در پی،
تو را از نیمه ره بر گشتن یاران،
تو را تزویر غمخواران،
ز پا افکند
محمد مختاری :
نگاه میهنم پیرم کرده است
چراغ ماتم است گلایل
کسی توازن انسان و خاک را می خواهد برهم زند
صدای زنجره می گیرد
و کرم لای خط و گندم و شناسنامه وول می خورد
شمایل کدر مرگ
و هاله ای که گرداگردش بسته اند
نگاه نیم بسته بر دوایر فرا رونده
گلوی آفتاب و شیشه ای شکسته
که برق می زند
و خون روز و رودخانه در غبار و پلک های خسته
گم می شود
احمد شاملو :
گفتند:
«- نمیخواهیم
نمیخواهیم
که بمیریم!»
گفتند:
«- دشمنید!
دشمنید!
خلقان را دشمنید! »
چه ساده
چه به سادگی گفتند و
ایشان را
چه ساده
چه به سادگی
کشتند!
و مرگِ ایشان
چندان موهن بود و ارزان بود
که تلاشِ از پی زیستن
به رنجبارتر گونهیی
ابلهانه مینمود:
چرا که نمیخواستند
نمیخواستند
نمیخواستند
که بمیرند.
هوشنگ گلشیری :
آنقدر عزا بر سر ما ریختهاند که فرصت زاری کردن نداریم
اخوان ثالث :
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که میبینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟