احساس میکنماز کتاب ها میترسم.هر وقت خود را در میان کتاب ها میبینم،با صراحت بی رحمانه ای احساس نادانی میکنم،جهلهیهات!با این جهل صغیل و انبوه چگونه میتوان زندگی کرد؟!چگونه میتوان زندگی را شناخت و توجیه کرد؟!چگونه میتوان در سرنوشت آن دخالت داشت؟!
احساس میکنماز کتاب ها میترسم.هر وقت خود را در میان کتاب ها میبینم،با صراحت بی رحمانه ای احساس نادانی میکنم،جهلهیهات!با این جهل صغیل و انبوه چگونه میتوان زندگی کرد؟!چگونه میتوان زندگی را شناخت و توجیه کرد؟!چگونه میتوان در سرنوشت آن دخالت داشت؟!