جنون‌واره‌های ذهن دیگری

ترک شده


Listen Later

زیاد نوشتن و خوندیم که با رفتن کسی که دوسش داری، نه می‌میری و نه تا "ابد" "سوگوار" می‌مونی! نوشتن کم کم "فراموش" می‌کنی. سرد می‌شی. می‌گن زمان "معجزه" می‌کنه. این روزا که بگذره اون "آتش درونت" خاموش می‌شه. نصیحت می‌کنن که سوگواریو "تموم" کنی! خودتو "دوست" داشته باشی! قدر خودت را بدونی، ورزش کنی، کتاب بخونی، با دوستات وقت بگذرونی، بخندیو فراموشش کنی...
آره، کسی که بی دلیل و بی‌ خداحافظی ترک‌شده بهت‌زدس. نه می‌میره، نه تا ابد سوگواره. روزگارِ جهنمیش "می‌گذره"، آتیش درونش "فروکش" می‌کنه و بلاخره یه روزی می‌خندهو حتی شاید دوباره عاشق شه.
اما راسش، یه چیزی که هیشکی دربارش جایی چیزی ننوشته‌ اینه که ترک شدن، چیزیو توی قلب آدم تغییر می‌ده که موندنی‌تر از این حرفاس!
یه ترس عمیق و پایدار از اعتماد و عشق، از موندن...با تمام وجود "موندن"! و این ترس شبیه تیکه های شیکسته‌ی آینه، بُرنده‌ و تکثیر‌شوندس!
"غمو" تکثیر می‌کنه! "بغضو" تکثیر می‌کنه. طوری تکثیرشون می‌کنه که حتی "صدسال دیگم" اگه کسی به چشات نگاکنه، یعنی اگه "خوب" به چشات نگاکنه هزارتا پرنده‌ی سرگردونو می‌بینه که راه خونه‌رو گم کردن! هزارتا آغوش که حسرت وداع آخر مونده‌ رو دلشون، هزارتا حرف نزده، هزارتا سوال نپرسیده...
کسی جایی ننوشته اما راسش درون کسی که ترک‌شده، همیشه یه «خدانگهدار عزیزم» دفن شده!
یه خداحافظی ساده مثل یه نقطه... آخر خط... #سیمین_کشاورز
...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

جنون‌واره‌های ذهن دیگریBy Amir Peimanfard