این قسمت درباره ی زن جوان مهاجری به نام "تیا ایسا" است. تیا در زبان اسپانیایی یعنی خاله. خاله ایسا با کار در یک شیرینی فروشی دارد پول هایش را جمع می کند تا یک ماشین سبز زیبا بخرد و برادرزاده اش را سوار تکند و دو نفری بروند دریا. چون جمع کردن پول یک ماشین برای خاله ایسا سخت و زمان بر است، برادرزاده اش نقشه ای می کشد؛ او بدون آن که خاله ایسا بفهمد، مخفیانه در محله شان هر کاری که از دستش برمی آید برای مردم انجام می دهد و ذره ذره پول هایش را جمع می کند ..... گویندگان: امیر حسین شورچه - سپیده مقدسی و فرزانه عنایتی