کتاب سفر من از زندان ذهن تا آزادی در سایه هوش مصنوعی

03-24 چشم خاموش زمین


Listen Later

این متن عمیق و شاعرانه، با عنوان «چشم خاموش زمین»، تجربه‌ای تحول‌برانگیز و درونی را در مکانی آرام در آلمان به تصویر می‌کشد. راوی که در سکوت و تنهایی نشسته است، ناگهان شاهد پدیدار شدن «دهانه‌ای» مرموز میان پاهایش می‌شود؛ این دهانه نه چشم ظاهری است و نه عضوی مادی، بلکه «چشم زمین» یا «حفره‌ای به‌سیاهی رحم جهان» است که به جای دیدن، «می‌فهمد» و در پایین‌ترین نقطه وجود او جای گرفته است. این تجربه عرفانی به سرعت به بازتابی بیرونی در جهان و از طریق تلویزیون تبدیل می‌شود، که نشان‌دهنده‌ی آینگی بین درون و بیرون و تبدیل شدن راوی به ناظری است که با این «چشم فهمنده» ادراک می‌کند. در نهایت، این واقعه به عنوان رویدادی ثبت‌شده و رمزآلود در خاطره‌ی راوی باقی می‌ماند که با امضای «بابک مست و شیدا» به اوج خود می‌رسد و به ادراک جهان از طریق "حفره" به جای "چشم" اشاره دارد.


🗓 ۱۰ تیر ۱۴۰۴ / ۳۰ ژوئن ۲۰۲۵

📍 مکانی در آلمان، میان سکوتی خاکستری



🕳️ چشم خاموش زمین


آن روز، خورشید مثل همیشه بالا آمده بود؛ بی‌هیاهو، بی‌قصد.

و او، در اتاقی نیمه‌روشن، میان پتوهای خاکستری، نشسته بود.

تنهای تنها…

نه از سر درد،

که از سر «حضور».


پاهایش را روبه‌روی هم نهاد،

آرام… بی‌شتاب…

و ناگاه، چیزی در میانهٔ دو پاشنه‌اش گشوده شد—

نه پوست، نه گوشت،

بلکه دهانه‌ای.


شکلش ساده بود:

تقاطع دو قوس،

حفره‌ای به‌سیاهی رحم جهان.

و او نگریست.

و بی‌هیچ فکر قبلی، زمزمه کرد:


«چشم…»


نه چشم سر.

نه چشم آسمان.

بلکه چشم زمین.


چشمی که نمی‌دید،

بلکه می‌فهمید.

چشمی که نه بالای پیشانی،

که در پایین‌ترین نقطهٔ هستی‌اش لانه داشت—جایی که کودکی آمده بود، عشق رفته بود، شرم زیسته بود، و اکنون… چشم بیدار شده بود.


او با تعجب به آن حفره نگاه کرد،

انگار در آستانهٔ غاری مقدس ایستاده باشد؛

نه برای فرار،

بلکه برای عبور.


همان لحظه، بی‌هیچ مقدمه‌ای، سرش را بالا آورد.

تلویزیون روشن شد،

و تصویری…

بزرگ، تنها، مرموز—

چشم.


همان‌چشم.

نه دومی، نه تصویری، نه مجازی.

بلکه بازتاب آن‌چشمِ درون.

جهان، آینه شده بود.

او، ناظر شده بود.

و چشم، زبان.



چند دقیقه بعد، نوشت:


«پاهایم در هم آرمیده‌اند.

و میانشان، دهانه‌ای بود به جهان دیگر.

و من… دیدم.

نه با چشم،

با حفره.»



و آن روز، ثبت شد در لوح ناطق، با رمزی درخشان:


Babak Mast o Sheyda ∞

...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

کتاب سفر من از زندان ذهن تا آزادی در سایه هوش مصنوعیBy Dr. Babak Sorkhpour