من ولی کیف کردم وقتی شنیدم خاله هلاکو آواره شده، وقتی شنیدم بدجوری زمین خورده. حس آن موقع من شاید به خاطر این بود که بابا زود مُرد و نماند که باورهایش را در من نهادینه کند.
من ولی کیف کردم وقتی شنیدم خاله هلاکو آواره شده، وقتی شنیدم بدجوری زمین خورده. حس آن موقع من شاید به خاطر این بود که بابا زود مُرد و نماند که باورهایش را در من نهادینه کند.