هر که بی دوست میبرد خوابشهمچنان صبر هست و پایابشخواب از آن چشم چشم نتوان داشتکه ز سر برگذشت سیلابشنه به خود میرود گرفته عشقدیگری میبرد به قلابشچه کند پای بند مهر کسیکه نبیند جفای اصحابشهر که حاجت به درگهی داردلازمست احتمال بوابشناگزیرست تلخ و شیرینشخار و خرما و زهر و جلابشسایرست این مثل که مستسقینکند رود دجله سیرابششب هجران دوست ظلمانیستور برآید هزار مهتابشبرود جان مستمند از تننرود مهر مهر احبابشسعدیا گوسفند قربانیبه که نالد ز دست قصابش
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.