شعر فارسی با آمر قوانینی

آخرین فریب، نادر نادرپور


Listen Later

گر آخرين فريب تو ای زندگی نبود

اينک هزار بار رها کرده بودمت

زآن پيشتر که باز مرا سوی خودکشی

در پيش پای مرگ فدا کرده بودمت


هر بار کز تو خواسته ام برکنم اميد

آغوش گرم خويش به رويم گشاده‌ای

دانسته‌ام که هرچه کنی جز فريب نيست

اما درين فريب فسون‌ها نهاده‌ای


در پشت پرده هيچ نداری جز اين فريب

ليکن هزار جامه بر اندام او کنی

چون از ملال روز و شبت خاطرم گرفت

او را طلب کنی و مرا رام او کنی


روزی نقاب عشق به رخسار او نهی

تا نوری از اميد بتابد به خاطرم

روزی غرور شعر و هنر نام او کنی

تا سر بر آفتاب بسايم که شاعرم


در دام اين فريب بسی دير مانده ام

ديگر به عذر تازه نبخشم گناه خويش

ای زندگی دريغ که چون از تو بگسلم

در آخرين فريب تو جويم پناه خويش

...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

شعر فارسی با آمر قوانینیBy Amer Ghavanini