
Sign up to save your podcasts
Or
شاید اگر بچه کم این حرف را نمیزد، من یادم رفته بود که برای چه کاری آمدهام. ولی این حرفش مرا از نو به صرافت انداخت. هنوز اشک چشمهایم را پاک نکرده بودم که دوباره به یاد کاری که آمده بودم بکنم، افتادم. به یاد شوهرم که مرا غضب خواهد کرد؛ افتادم. بچه کم را ماچ کردم. آخرین ماچی بود که از صورتش بر میداشتم. ماچش کردم و دوباره گذاشتمش زمین و باز هم در گوشش گفتم: "تند برو جونم، ماشین میادش."
از همین صدا بشنوید:
افسانه ی هزار و یک شب:
https://castbox.fm/va/6197970
گلستان سعدی:
https://castbox.fm/va/6221316
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
شاید اگر بچه کم این حرف را نمیزد، من یادم رفته بود که برای چه کاری آمدهام. ولی این حرفش مرا از نو به صرافت انداخت. هنوز اشک چشمهایم را پاک نکرده بودم که دوباره به یاد کاری که آمده بودم بکنم، افتادم. به یاد شوهرم که مرا غضب خواهد کرد؛ افتادم. بچه کم را ماچ کردم. آخرین ماچی بود که از صورتش بر میداشتم. ماچش کردم و دوباره گذاشتمش زمین و باز هم در گوشش گفتم: "تند برو جونم، ماشین میادش."
از همین صدا بشنوید:
افسانه ی هزار و یک شب:
https://castbox.fm/va/6197970
گلستان سعدی:
https://castbox.fm/va/6221316
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.