یک لحظه تصور کنید که در حال حاضر فقط یک کشور جهان، تمامی ذخایر و منابع سوختهای فسیلی مانند، نفت، گاز و زغالسنگ را به تنهایی در اختیار داشته باشد و بقیه کشورهای جهان ناچار به تأمین سوختهای فسیلی مورد نیاز خود از این کشور باشند؛ اگر چنین کشوری یکی از قدرتهای بزرگ نظامی جهان مانند روسیه باشد که کشورهای دیگر نتوانند با راهاندازی جنگ و تسط بر آن و یا چندپاره کردن آن منابع سوختی مورد نیاز برای چرخش اقتصاد خود را تأمین نمایند، چه وضعیتی را می توان پیشبینی کرد. در چنین شرایطی، بدیهی است کشوری که انحصار انرژیهای فسیلی را در اختیار دارد، میتواند قیمتهای خود را به دیگر کشورهای جهان تحمیل کند و مبدل به یکی از قدرتهای مسلط اقتصادی جهان گردد. با توجه به انحصار چین بر روی فلزات نادر و کمیاب که عناصر ضروری در استفاده از انرژیهای پاکیزه آینده است، گذار از انرژیهای فسیلی به سوی انرژیهای پاکیزه و تجدیدپذیر، با تغییر کارت ژئوپلتیک در جهان همراه خواهد بود. با گسترش انرژیهای تجدیدپذیر، با توجه به اینکه چین انحصار منابع و تولید این فلزات نادر و کمیاب را در اختیار دارد، این کشور به تنهایی تمامی منابع تولید انرژیهای آینده را در اختیار خواهد داشت. در واقع، چین همان نقشی را در اقتصاد جهانی در قرن بیستویکم بازی خواهد که کشور فرضی مورد مثال ما در قرن بیستم می توانست بازی کند.