
Sign up to save your podcasts
Or
داستان کوتاه باران، نوشتهء اکبر رادی رو خوندم، که امیدوارم بپسندید. سعی کردم صدا بهتر از دفعات قبلی ضبط بشه. این داستان در سال 1338 نوشته شده، و در کتابی به نام جاده به چاپ رسیده.
چند اصطلاح در این داستان استفاده شده که معنای اونها رو درآوردم و میذارم:
ورزا: گاوِ نر
گَرَک: آویزهای سنّتی که شمال ایران از الیاف گیاهی ساخته میشه
کولکاپیس: پرندهای مثل چرخریسک
کُتام: آلاچیق معمولا وسط مزرعه، کلبهء کوچک موقت
چَندک زدن: چنباتمه نشستن
تاچه:کیسه بزرگ
لنگه: واحد وزن بار، عدل
مورد: درختچهای همیشهسبز
■ موزیک زمینه:
Allégro by Emmit Fenn
www.MehdiMahjoob.ir
داستان کوتاه باران، نوشتهء اکبر رادی رو خوندم، که امیدوارم بپسندید. سعی کردم صدا بهتر از دفعات قبلی ضبط بشه. این داستان در سال 1338 نوشته شده، و در کتابی به نام جاده به چاپ رسیده.
چند اصطلاح در این داستان استفاده شده که معنای اونها رو درآوردم و میذارم:
ورزا: گاوِ نر
گَرَک: آویزهای سنّتی که شمال ایران از الیاف گیاهی ساخته میشه
کولکاپیس: پرندهای مثل چرخریسک
کُتام: آلاچیق معمولا وسط مزرعه، کلبهء کوچک موقت
چَندک زدن: چنباتمه نشستن
تاچه:کیسه بزرگ
لنگه: واحد وزن بار، عدل
مورد: درختچهای همیشهسبز
■ موزیک زمینه:
Allégro by Emmit Fenn
www.MehdiMahjoob.ir