در ادامهی اپیزود پیشین، بار دیگر به اندیشههای سیدنی هوک بازمیگردیم؛ فیلسوفی که نقش قهرمان را نه مطلق و نه بیاهمیت میدانست، بلکه آن را در پیوندی دیالکتیکی میان فرد و ساختار تحلیل میکرد. در این اپیزود، با بررسی نمونههای تاریخی مشخصتر، میکوشیم بفهمیم چگونه قهرمان میتواند در بزنگاهها مسیر حوادث را تغییر دهد و چه تفاوتی میان این نگاه و دیدگاههای کارلایل و مارکس وجود دارد. همچنین بحث میکنیم که نظریهی هوک چه پیامدی برای فهم امروز ما از تاریخ و سیاست دارد.
Email:
[email protected]