قصیده معاصر ایران

فریدون توللی | کارون


Listen Later

▨ نام شعر: کارون (بلم)

▨ شاعر: فریدون توللی

▨ با صدای: ایرج گرگین

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــ

بلم آرام چون قویی سبك‌بال

به نرمی بر سرِ كارون همی رفت


به نخلستانِ ساحل قرصِ خورشید

ز دامان افق بیرون همی رفت 


شفق بازی‌كنان در جنبشِ آب

شكوه دیگر و راز دگر داشت


به دشتی پر شقایق باد سرمست

تو پنداری كه پاورچین گذر داشت 


جوان پارو زنان بر سینهٔ موج

بلم می‌راند و جانش در بلم بود


صدا سرداده غمگین در رهِ باد

گرفتار دل و بیمار غم بود: 


-«دو زُلفونِت بُوِد تارِ رُبابُم

چه می خواهی از این حالِ خرابُم

تو كه با مو سرِ یاری نداری

چرا هر نیمه شو آیی به خوابُم»

 

درون قایق از باد شبانگاه

دو زلفی نرم‌نرمک تاب می‌خورد


زنی خم گشته از قایق بر امواج

سر انگشتش به چینِ آب می‌خورد 


صدا چون بوی گل در جنبش آب

به آرامی به هر سو پخش می‌گشت


جوان می‌خواند سرشار از غمی گرم

پِیِ دستی نوازش‌بخش می‌گشت: 


-«تو كه نوشُم نِئی نیشُم چرایی

تو كه یارُم نِئی پیشُم چرایی

تو كه مرهم نِئی زخمِ دلُم را

نمک‌پاشِ دل ریشُم چرایی» 


خموشی بود و زن در پرتو شام

رخی چون رنگِ شب نیلوفری داشت

ز آزار جوان دلشاد و خرسند

سَری با او، دلی با دیگری داشت  


ز دیگر سویِ كارون زورقی خُرد

سبک بر موج لغزان پیش می‌راند

چراغی كورسو می‌زد به نی‌زار

صدایی سوزناک از دور می‌خواند


نسیمی این پیام آورد و بگذشت:

«چه خوش بی، مهربونی از دو سر بی»

جوان نالید زیرِ لب به افسوس:

«كه یك سر مهربونی، دردسر بی»

▨ 

فریدون توللی - ۱۳۲۷

از دفتر شعر نافه

...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

قصیده معاصر ایرانBy شهروز کبیری