پس از بررسی سوژه عامل در قسمتهای پیشین، این بار تمرکز بر مفهومی کلیدی است که میتواند ماهیت این فرایند تواندهی اخلاقی را بهتر توصیف کند: قابلیت. این مفهوم بهعنوان ابزاری برای فهم تدریجی گسترش ظرفیتهای فردی و اجتماعی، از دیگر مفاهیمی چون مهارت، فضیلت یا توانایی متمایز میشود. برای رسیدن به تعریف قابلیت، ابتدا نسبت تواندهی اخلاقی با «توسعه» بررسی میشود. در این مسیر، نظریه معروف آمارتیاسن یعنی «توسعه به مثابه آزادی» بهعنوان نقطه شروع انتخاب شده و هم مزایا و هم کاستیهای آن، بهویژه از منظر فردگرایی و غفلت از جنبههای معنوی انسان، نقد میشود. در ادامه، دیدگاههای متفکرانی مانند مارتا نوسبام نیز بررسی میشود تا نشان داده شود که توسعهای که بر آزادی صرف تأکید دارد، نمیتواند پاسخگوی نیازهای عمیق جوامع باشد. این قسمت با تاکید بر نیاز به درک پیچیدهتری از توسعه، به سمت نگاهی حرکت میکند که دانش علمی و معنوی را بهطور همزمان در جریان اجتماعی قرار میدهد و توسعه را فرایندی درونی و جمعی میبیند. این مسیر نهایتا به معرفی مفهوم «قابلیت» در قسمت بعدی منتهی خواهد شد.