غزل معاصر ایران

حسین منزوی | ای دوست


Listen Later

▨ نام شعر: ای دوست

▨ شاعر: حسین منزوی

▨ با صدای: حسین منزوی

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این شعر، غزلی است که حسین منزوی، برای برادر کوچک‌ترش سروده است. برادرش حسن منزوی، به دلیل فعالیت سیاسی، در سوم آذرماه تیرباران شد و به ضرب چهار گلوله به دیار دیگر پرواز کرد. منزوی در چندین شعر دیگر هم به این غم بزرگ اشاره کرده؛ از جمله در غزل «آخرین دیدار» که آن هم با صدای شاعر موجود است و می‌توانید بشنوید

ــــــــــــــــــــــــ

ای دوست! ای شفق، قدح ِ خون‌فشان ِتو

وی لاله‌زار، زمره‌ی دُردی‌کشان ِتو


کی‌خوب می‌شود؟ به کدامین چهل شفا

آن چار زخم ِسوخته‌ی خون‌فشان ِتو


با سبزه‌زار ِپیرِهن و لاله‌زار ِزخم

شرمنده از بهار نیامد، خزان ِتو


از سرب و خون و آتش و ایثار و عشق و مرگ

پرداخت قصّه‌گوی ِ قَدَر، داستان ِتو


پیچیده‌شد در آتش و خون، چرخ ِ واژگون

وقتی گرفت صاعقه در ارغوان تو


آیا چه دید در دم آخر که باز ماند

وقتی نگاه کرد به شب، دیدگان ِتو


کآن‌گونه سرد و یخ‌زده هرگز نبوده بود

در چشم‌خانه‌ها، نگه ِ مهربان ِتو


چون عبهر رها شده بر دشت ِسرخ‌گل

در خون نشسته بود کران تا کران تو


می‌جویدت هنوز؛ که عادت نکرده است

چشمم به جای ِخالی ِسرو ِجوان ِتو


تا از کدام بید ِتبر خورده‌ای که سوخت

در جنگلی که نیست، بگیرد نشان ِتو

...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

غزل معاصر ایرانBy شهروز کبیری