عشق و زندگی

کتاب شفای زندگی فصل نهم


Listen Later

خلاصهٔ فصل نهم کتاب «شفای زندگی» — لوئیز هی _ خوانش: دکتر سارا نظامی 

موضوع اصلی: ریشهٔ باورها و رابطهٔ آن‌ها با کودکی

در فصل نهم، لوئیز هی توضیح می‌دهد که بیشتر باورهای اصلیِ ما در سال‌های اولیهٔ کودکی شکل می‌گیرند؛ زمانی که ذهن ما باز، تاثیرپذیر، و بدون فیلتر است.

او تأکید می‌کند:

🔹 ۱. ما باورهایی را می‌پذیریم که به محیط کودکی‌مان تعلق دارند، نه به حقیقت وجودی ما.

کودک هرگز والدین را زیر سؤال نمی‌برد؛
در عوض خودش را زیر سؤال می‌برد:
«اگر رفتار والدینم خشن است، حتماً مشکل از من است.»
به این ترتیب، باورهای زیر در کودکی شکل می‌گیرند:

«من کافی نیستم.»

«من لایق نیستم.»

«من دیده نمی‌شوم.»

«من باید کامل باشم تا دوست‌داشتنی باشم.»

«اگر اشتباه کنم، تنبیه می‌شوم.»

این باورها بعدها تبدیل به الگوهای اصلی زندگی می‌شوند.

🔹 ۲. ذهن ناخودآگاه مثل یک ضبط‌کنندهٔ قدیمی عمل می‌کند.

لوئیز هی توضیح می‌دهد که ذهن ناخودآگاه حفظ می‌کند و تکرار می‌کند.

یعنی اگر یک باور در سن ۵ سالگی شکل گرفته باشد،
در ۳۰ سالگی، ۴۰ سالگی، حتی ۶۰ سالگی هم هنوز مثل یک برنامهٔ اتوماتیک عمل خواهد کرد.
او می‌گوید:
«ما طبق چیزی زندگی می‌کنیم که یاد گرفته‌ایم، نه طبق چیزی که هستیم.»

🔹 ۳. آگاهی، اولین قدم به‌سوی رهایی است.

وقتی متوجه می‌شویم باورهای ما

از والدین، مدرسه، جامعه، یا خاطرات قدیمی آمده‌اند،
یک تغییر بزرگ اتفاق می‌افتد:

ما برای اولین بار می‌فهمیم که:

«این باورها انتخاب من نبودند — و می‌توانم تغییرشان دهم.»

این لحظه، لحظهٔ تولد یک خود جدید است.

🔹 ۴. احساسات، راهنمای باورهای پنهان هستند.

لوئیز هی می‌گوید:

اگر می‌خواهی بفهمی چه باوری در تو فعال است،
به احساساتت نگاه کن.

استرس → باور «من امن نیستم»

شرم → باور «من کافی نیستم»

حس تنهایی → باور «من خواستنی نیستم»

خشم → باور «به من گوش نمی‌دهند/من دیده نمی‌شوم»


او پیشنهاد می‌کند که هر احساس را یک پیام بدانیم،
نه یک دشمن.

🔹 ۵. ما با تغییر باورهای کودکی، آیندهٔ خود را تغییر می‌دهیم.

لوئیز هی مثال می‌آورد:

کسی که در کودکی شنیده «پول سخت به‌دست می‌آید»
در بزرگسالی تلاش زیاد → نتیجهٔ کم را تجربه می‌کند.

اما وقتی این باور بازنویسی شود:

«پول می‌تواند به آسانی و با شادی وارد زندگی من شود»
واقعیت زندگی کم‌کم تغییر می‌کند.

او می‌گوید:

«ذهن، ریشهٔ هر تغییر است.»

🔹 ۶. تمرین اصلی فصل: بازگشت به کودک درون و صحبت با او

این تمرین یکی از مشهورترین تمرین‌های کتاب است:

چشم‌ها را ببند،

کودک پنج یا شش سالهٔ خودت را تصور کن،

کنارش بنشین،

دستش را بگیر،

و با او بگو:


«تو امنی.
تو کافی هستی.
من کنار تو هستم.»

می‌گوید هر بار که این کار را می‌کنیم،

لایه‌ای از باورهای ترس‌آلود کودکی شفا پیدا می‌کند.

✨ جمع‌بندی

فصل نهم می‌گوید:

1. باورهای ما از تجربه‌های کودکی آمده‌اند، نه از حقیقت ما.

2. ذهن ناخودآگاهِ برنامه‌ریزی‌شده، زندگی فعلی ما را هدایت می‌کند.

3. با آگاهی می‌توانیم این برنامه‌ها را7 بازنویسی کنیم.

4. احساسات، راهنمای مسیر شفا هستند.

5. رابطه با «کودک درون» کلید تغییر باورهاست.

این فصل پایه‌های مهم خودشفایی، خودپذیری، و بازنویسی گذشته را می‌گذارد.


@dr.sara.official

...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

عشق و زندگیBy drsaranezami