در حالی که دانش‌آموزان هاگوارتز با هیجان سعی می‌کنند توجه ویکتور کرام را جلب کنند، دامبلدور جام آتش که قهرمانان را برای مسابقات انتخاب خواهد کرد به نمایش همگان میگذارد..

هاگوارتز خود را برای استقبال از دانش‌آموزان بوباتون و دورمسترانگ آماده می‌کند در حالی که هری سعی در متقاعد کردن سیریوس برای بازگشت به مکان امن خود در آن سر دنیا را دارد..

در کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه، پروفسور مودی مدآی (چشم باباقوری) سه افسون غیرقابل بخشش را روی عنکبوت‌ها اجرا میکند: عذاب، کنترل کامل و مرگ فوری. در آن میان، هری نامه‌ای جدید از سیریوس دریافت میکند که در آن گفته..

کلاس‌های هری در هاگوارتز با درس گیاهشناسی و سپس موجودات جادویی شروع می‌شود و دانش‌آموزان با چیزهای عجیب و غریبی مثل «موجودات دم‌انفجاری» و پیش‌بینی‌های نگران‌کننده پروفسور تریلانی درباره هری دست و پنجه نرم میکنند. تنش‌ها در طول شام و هنگامی که مالفوی به خانواده رون توهین می‌کند افزایش می‌یابد و این منجر به مداخله غیرمنتظره مودی مدآی (چشم باباقوری) می‌شود که همه را شگفت‌زده می‌کند..

پس از ورود به هاگوارتز، همه طبق روال به سرسرای اصلی برای صرف شام و تماشای مراسم انتخاب گروه دانش‌آموزان جدید می‌روند. در این حین، دو اتفاق غیر منتظره در انتظار هری و دوستانش است: استاد جدید درس دفاع در برابر جادوی سیاه و مسابقات قهرمانی سه جادوگر..

خانواده ویزلی و هری با خبری عجیب از آقای دیگوری بیدار شده‌اند: شخصی بخاطر حمله به سطل‌های زباله‌ توسط پلیس ماگل‌ها (مشنگ‌ها) دستگیر شده است و آقای ویزلی باید سریعا به محل کار برود. این قضیه باعث میشود آن‌ها مسئله مهمی را که قرار بود به آن‌ها گفته شود از دست بدهند..

پس از یک شب پر از دلهره، خانواده ویزلی بالاخره به خانه برگشته‌اند. هری به رون و هرماینی در مورد درد جای زخم سرش میگوید. کم‌کم دارد زمان بازگشت به هاگوارتز نزدیک می‌شود و ذهن هری درگیر مشکلات مالی رون و خانواده ویزلی هاست..

پس از ساعت‌ها شادی، هری آهسته به خواب فرو رفته بود که ناگهان آقای ویزلی هری را بیدار می‌کند تا شاهد صحنه‌ای وحشتناک باشد: جادوگران با ماسک‌هایی عجیب که به همه حمله‌ور شده‌اند. در این آشفتگی، هری متوجه می‌شود که چوبدستی‌اش گم شده و ناگهان، یک طلسم تاریک، اسکلتی سبز رنگ را در آسمان به وجود می‌آورد...

ویزلی‌ها در لژ مخصوص ورزشگاه نشسته‌اند و خود را برای مسابقه‌ی هیجان‌انگیز جام جهانی کوییدیچ آماده می‌کنند. مسابقه‌ای پر از تنش بین ایرلند و بلغارستان..

هری، هرمایونی و ویزلی‌ها به جام جهانی کوییدیچ رسیده‌اند، جایی که آقای ویزلی به طرز خنده‌داری با پول ماگل‌ها دست و پنجه نرم می‌کند. در حین گشت و گذار در محل استراحتشان، آن‌ها با لودو بگمن ملاقات می‌کنند و روی مسابقه پیش‌رو شرط‌بندی می‌کنند. اما درست زمانی که تنش‌ها بالا می‌گیرد، یک رویداد مرموز در حال نمایان شدن است...