لحظههایی که دیگر مثل قبل نیست… صدایی که در میان تمام شلوغیها گم میشود، کاغذهایی که قرار بود آینده را بگویند و حالا در ابهامِ امروزشان گیر کردهاند…
بارانی که بیوقفه میبارد، روی دستهای لرزان و روی بغضی که هیچوقت گفته نمیشود.
-تقدیم به کودکان کار که با دستان کوچک کارهای بزرگ انجام میدهند