در زیر پوست تمام ناارامی ها و بی حوصلگی ها
باران بیوقفه میبارید. چراغ قرمز، شهر را در سکوتی عجیب نگه داشته بود. لحظهای گذشت… لحظهای که مثل خطی باریک، دنیای قبل و بعد را از هم جدا کرد. بعد از آن، هیچ چیز همانطور که بود، نماند.
و آنجا بود که لحظه قرمز رقم خورد!!!!!!