قصیده معاصر ایران

علی‌اکبر دهخدا | یاد آر ز شمع مرده یاد آر


Listen Later

▨ نام شعر: یاد آر ز شمع مرده یاد آر

▨ شاعر: علی‌اکبر دهخدا

▨ با صدای: ایرج گرگین

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــ

شاعر این شعر را به روان یار جوان و همسنگر شهیدش، میرزاجهانگیر خان صور اسرافیل پیشکش کرده.

ـــــــــــــــــ

ای مرغ سحر! چو این شب تار

بگذاشت ز سر سیاه‌کاری،


وز نفحه‌ی روح‌بخش اَسحار

رفت از سرِ خفتگان خماری،


بگشود گره ز زلفِ زرتار

محبوبه‌ی نیلگون‌عماری،


یزدان به کمال شد پدیدار

و اهریمن زشت‌خو حصاری،


یاد آر ز شمع مرده یاد آر 



ای مونسِ یوسف اندر این بند

تعبیر عیان چو شد تو را خواب،


دل پر ز شعف، لب از شکرخند

محسودِ عدو، به کامِ اصحاب،


رفتی بَرِ یار و خویش و پیوند

آزادتر از نسیم و مهتاب،


زان کو همه‌شام با تو یک‌چند

در آرزوی وصال احباب،


اختر به سحر شمرده، یاد آر 

 ▨

 


چون باغ شود دوباره خرّم

ای بلبلِ مستمندِ مسکین


وز سنبل و سوری و سپَرغم

آفاق، نگارخانه‌ی چین،


گل، سرخ‌و به رخ عرق ز شبنم

تو داده ز کف زمام تمکین 


زان نوگلِ پیش‌رس که در غم

ناداده به نارِ شوق تسکین،


از سردیِ دی فسرده، یاد آر 

 


ای همرهِ تیهِ پورِ عمران

بگذشت چو این سنینِ معدود،


و آن شاهدِ نغزِ بزمِ عرفان

بنمود چو وعدِ خویش مشهود،


وز مذبحِ زر چو شد به کیوان

هر صبح شمیم عنبر و عود،


زان کو به گناهِ قوم نادان

در حسرت رویِ ارضِ موعود،


بر بادیه جان سپرده، یاد آر 



چون گشت ز نو زمانه آباد

ای کودک دوره‌ی طلایی


وز طاعت بندگان خود شاد

بگرف

...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

قصیده معاصر ایرانBy شهروز کبیری