طرح تقسیم فلسطین را مجمع عمومی سازمان ملل در 29 نوامبر 1947 با صدور قطعنامۀ 181 به تصویب رساند. در نخستین جنگ اعراب و اسرائیل (1948 – 1949) یهودیهای فلسطین بر 77 درصد خاک فلسطینِ زیر قیمومت بریتانیا چیره شدند یعنی بسیار بیش از آنچه در «طرح تقسیم فلسطین» برای دولت اسرائیل در نظر گرفته شده بود، به دست آوردند. سازمان ملل مرزهای جدید را به طور ضمنی به رسمیت شناخت و دیگر از مرزهای قطعنامۀ 181 سخنی نگفت.
یکشنبۀ گذشته 22 ژانویه شهرداری بیت المقدس جواز ساختن 566 مسکن تازه را در سه محلۀ شرقیِ بیت المقدس صادر کرد. آن شهرداری طرح ساختن 11000 مسکن دیگر را نیز در بخش شرقی بیت المقدس آماده کرده است. در 23 دسامبر گذشته شورای امنیت با تصویب قطعنامه ای از اسرائیل خواست شهرکسازی را در سرزمینهای اشغالی فلسطین به کل تعطیل کند. دولت آمریکا برای نخستین بار آن قطعنامه را وتو نکرد، در حالی که در 35 سال گذشته همۀ قطعنامههای شورای امنیت را که به روابط میان فلسطینیان و اسرائیل مربوط میشد، وتو کرده بود. دولت اسرائیل منتظر ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید بود تا شهرکسازی را در بیت المقدس شرقی و کرانۀ باختری رود اردن از سر گیرد. «سرزمینهای اشغالی فلسطین» عنوانی است که از سال 1970 در قطعنامههای سازمان ملل برای نامیدن کرانۀ باختری رود اردن، بیت المقدس شرقی و نوار غزه به کار میرود.
در پی تصمیم بریتانیای کبیر به واگذاری قَیمومت فلسطین و به درخواست آن کشور، مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای پایان دادن به درگیریهای خونین میان یهودیها و عربهای فلسطین، کمسیونی را مأمور بررسی و تنظیم «طرح تقسیم فلسطین» کرد. آن طرح در 29 نوامبر 1947 با صدور قطعنامۀ 181 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید. به آن قطعنامه 33 کشور رأی موافق، 13 کشور از جمله ایران، ترکیه، افغانستان و پاکستان رأی مخالف و 10 کشور رأی ممتنع دادند. برپایۀ آن طرح، قرار شد یک دولت عرب فلسطینی و یک دولت یهودی در فلسطین تشکیل شود. درواقع، سرزمین فلسطین میان عربهای فلسطینی و یهودیهایی که بیشترشان از پایان قرن نوزدهم رفته رفته به آن سرزمین مهاجرت کرده بودند، تقسیم شد. تنها بیت المقدس و حومههای نزدیک آن زیر کنترل بین المللی باقی ماند.
در آن زمان، جامعۀ یهودیان فلسطین به میانجی «آژانس یهود» یعنی «سازمان جهانی صَهیونیستها» طرح تقسیم فلسطین را پذیرفت. تنها ایرگون یا «سازمان نظامی ملی در سرزمین اسرائیل» از پذیرفتن آن سر باززد. کم و بیش همۀ رهبران جهانِ عرب از جمله «کمیتۀ عالی عربِ» فلسطین با حمایت «اتحادیۀ کشورهای عرب» با آن مخالفت کردند. رهبران عرب کل آن سرزمین را متعلق به فلسطینیها میدانستند و میگفتند «طرح تقسیم فلسطین» حق اکثریت مردم آن سرزمین را پایمال میکند. در آن زمان، 1200000 عرب و نزدیک به 600000 یهودی در فلسطین میزیستند. بیشتر یهودیها در دورۀ قَیمومت بریتانیای کبیر بر فلسطین یعنی پس از 1920 از کشورهای اروپایی به آن سرزمین مهاجرت کرده بودند. یک روز پس از تصویب قطعنامۀ 181 سازمان ملل یعنی درست سی ام نوامبر 1947 جنگ داخلی در فلسطین آغاز شد و تا پانزدهم ماه مه 1948 ادامه یافت. از این دورۀ شش ماهه زیر عنوان نخستین مرحلۀ جنگ اعراب و اسرائیل یاد میکنند.
قَیمومت بریتانیای کبیر بر فلسطین در چهاردهم ماه مه 1948 شباهنگام پایان یافت و دولت اسرائیل بیدرنگ اعلام موجودیت کرد. جنگ اعراب و اسرائیل در فردای آن روز یعنی در پانزدهم ماه مه آغاز شد. در آن جنگ مصریها، سوریها، عراقیها، فرا- اردنیها و لبنانیها شرکت داشتند. کشورهای عربی از سال 1946 دخالت نظامی در فلسطین را در اجلاسهای «اتحادیۀ کشورهای عرب» مطرح میکردند، اما جز امارت فرا- اردن دیگران نمیخواستند نیروی نظامی چشمگیر به فلسطین بفرستند. هدف اصلی آنها جلوگیری از افتادن همۀ فلسطین به دست یهودیها و هجوم پناهندگان فلسطینی به خاک آن کشورها بود. نیروهای نظامی عرب که در روز 15 مه 1948 وارد خاک فلسطین شدند، برتری خاصی نسبت به نیروهای اسرائیلی نداشتند، به ویژه آنکه از رهبری یکپارچه بیبهره بودند و از نظر تدارکات در تنگنا قرار داشتند. آن جنگ پس از چندین قرارداد آتش بس در فاصلۀ میان فوریه و ژوئیۀ سال 1949 سرانجام با پیروزی اسرائیل پایان یافت.
با آن جنگ، طرح تشکیل دولت فلسطین در عمل کنار گذاشته شد؛ ادارۀ نوار غزه را به مصر واگذار کردند؛ دولت اسرائیل بخش غربی بیت المقدس را به خاک خود پیوست و در کل بر 77 درصد خاک فلسطینِ زیر قَیمومتِ بریتانیای کبیر چیره شد، یعنی بسیار بیش از آنچه در «طرح تقسیم فلسطین» برای آن دولت در نظر گرفته بودند به دست آورد. در همین گیر و دار امارت فرا- اردن نیز در سال 1950 بخش شرقی بیت المقدس و کرانۀ باختری رود اردن را ضمیمۀ خاک خود کرد و «پادشاهی اردن هاشمی» نام گرفت. مرزهایی که در قراردادهای آتش بس 1949 تعیین شدند به «خط سبز فلسطین» معروفند. از آن پس، سازمان ملل آن مرزها را به طور ضمنی به رسمیت شناخت و مرزهای «طرح تقسیم فلسطین» را به فراموشی سپرد.
اما اسرائیل به آن مرزها بسنده نکرد. جنگ شش روزۀ آن کشور با کشورهای عربی مصر و سوریه و اردن که از پنجم تا دهم ژوئن 1967 به طول انجامید، با حملۀ هواییِ ناگهانیِ اسرائیل به پایگاههای هواییِ مصر آغاز شد. در 23 ماه مه آن سال، مصر تنگۀ تیران را به روی کشتیهای اسرائیلی بست. این تنگه خلیج عَقَبه را از دریای سرخ جدا میکند. دولت اسرائیل پیشتر گفته بود که بستن آن تنگه را «اعلان جنگ» خواهد شمرد. البته سه کشوری که بازندۀ آن جنگ شدند، همراه عراق از مدتها پیش آمادۀ جنگ میشدند. درواقع، اسرائیل با پیشدستی آنها را غافلگیر کرد. نیروهای اسرائیلی در شش روز توانستند نوار غزه و صحرای سینا را از دست مصر، بیت المقدس شرقی و کرانۀ باختری رود اردن را از دست اردن و بلندیهای جولان را از دست سوریه بیرون بیاورند. کشتیرانی اسرائیلیها در تنگۀ تیران نیز به رسمیت شناخته شد. اسرائیل شبه جزیرۀ سینا را در 1979 با امضای پیمان کمپ دیوید به مصر واگذار کرد.
در پی جنگ شش روزه، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامۀ معروف 242 سال 1967 را تصویب کرد که به موجب آن اسرائیل میبایست به اشغال نظامی پایان دهد. در آن قطعنامه منظور از «سرزمینهای اشغالی» نوار غزه، شبه جزیرۀ سینا، کرانۀ باختری رود اردن، بیت المقدس شرقی و بلندیهای جولان است. اما آن قطعنامه که در مذاکرات صلح همواره به آن استناد میکنند، روشن نمیکند اسرائیل آن سرزمینها را به چه کسی باید بازگرداند. سرزمینهایی که امروز به آنها «سرزمینهای اشغالی فلسطین» میگویند پیش از سال 1967 زیر کنترل مصر یا اردن بودند. نوار غزه پس از امضای پیمان اسلو در 1993 در اختیار «حکومت خودگردان فلسطین» قرار گرفت، اما از ژوئن 2007 مرزهای آن را اسرائیل و مصر برای زیر فشار قرار دادن حماس بسته اند.
امروز 430000 مهاجر اسرائیلی در کرانۀ باختری رود اردن و بیش از 200000 مهاجر اسرائیلی در بیت المقدس شرقی جایگیر شده اند. دونالد ترامپ وعده داده است سفارت آمریکا را از تل آویو به بیت المقدس منتقل کند. با توجه به اینکه اکثریت اسرائیلیها بیت المقدس را پایتخت خود میدانند، تصمیم ترامپ را هَدیه ای آسمانی میشمارند.