مقالۀ انحراف و خیرخواهی
نوشتۀ سرجیو بنونوتو
ترجمه و صدای آرمین دارابیانژاد
بُرشی از متن:
اگر چشمبندِ رفتارگرایانۀ خود را کنار بزنیم، بیدرنگ متوجه میشویم بدون خیرخواهی شفقتبار (کاریتاس)، هر کنش جنسیای از جمله همخوابگیِ دگرجنسگرایانهای که بهظاهر بهنجارترین کنش است نیز بدل به انحراف میشود؛ یعنی نوعی بهرهبردن از سوژۀ دیگر یا سوبژکتیویتۀ دیگری که طی آن، سوبژکتیویتۀ دیگری نه غایت بلکه وسیلهای است در خدمتِ لذت ما. پس همخوابگی شفقت است زیرا هر شریکی از دادنِ چیزی که دیگری ندارد به او کیف میبرد. البته که این کیف و لذت، بدون شک و بهطور ضمنی، در خود غروری نارسیستیک یا نرگسانه نیز دارد زیرا متکی بر قدرتِ ارضای دیگری است. اما خب مسئلۀ صرفاً این نیست. این کیف چیزی در خود دارد و آن چیز شریک شدن در لذت خویشتن، محضِ پرکردنِ خلأ دیگری است؛ محض کمکرسانی به دیگری. این پرکردنِ خلأ دیگری در مازادِ ارگاسم حل میشود؛ ارگاسم که منظورمان از آن این است که دو قطبِ متضاد به لطفِ خیرخواهی و دهش بههم وصل و بهظاهر یکی میشوند تا ما با نوعی شعف روبهرو باشیم: شعفِ غایب شدن از خویشتن و لذتِ اعطای این غیبت به دیگری. درست مقابل این پیشزمینۀ اخلاقیِ رابطۀ جنسی است که فانتزیها و شیوههای رفتاری منحرفانه بایستی روانکاوی بشوند. انحرافات شیوههای پیچیدهای از نوع هستی و بودن ما در جهاناند.