نیما یوشیج

نیما یوشیج | مردگان موت


Listen Later

▨ نام شعر: مردگان موت

▨ شاعر: نیما یوشیج

▨ با صدای: احمد کیایی

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــ

مردگان موت، با هم بزم برپا کرده می‌خندند

زنده پندارند خودشان را

استخوان‌ها می‌درخشد هر کجا پهلو به پهلو روی دندان‌ها

دنده بر هر دنده بگرفته‌ست پیشی

چشم رفته، کاسه‌ی سر کرده جای چشم‌ها خالی.

چند دیوار شکسته

مردگان موت می‌خندند، آن‌ها راست حالی.

می‌کشد انگشت بی‌جان‌شان

در جهان زندگان هر دم خیالی

بوی می‌آید هیس

هیس از آن‌جا خاسته یک مرده به پا

به سرودی که سرود است

سرد و نفرت‌زای برکرده‌ست آوا.

مرده‌ای برخاسته

نام دیگر مرده‌ی مشهور می‌دارد.

مرده‌ای یک زنده را با چشم‌های باز

از ره در دور می‌دارد.

پنجره‌ام را ببند ای زن!

شیشه‌ها را گِل فروکش!

منظر این جنب و جوش موت را در پیش چشم من به هم زن!

من نمی‌خواهم کسم بیند،

یا ببینم کس.

در تمنای نگاه بی‌سوالم

و ردیف رنج‌های بی‌شمار من،

دردهای استخوانم بس.

مردگان موت با هم شاد می‌خندد

با عصیر غارت خود

در جهان زندگانی

می‌کنند آیا جدا، از زندگی زندگان، یک زندگانی نهانی؟

در فتیله روغنی نیست.

سقف دارد می‌شکافد.

هست با هر مرده‌ای، خش‌خش

هیس! تکان از جا مبادا!

پنجره‌ام را به زیر گل فروکش!

▨ 

نیما یوشیج

هشتم آذر ماه ۱۳۲۳

...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

نیما یوشیجBy شهروز کبیری