▨ نام شعر: نیما
▨ شاعر: نیما یوشیج
▨ با صدای: احمد کیایی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــ
از بَرِ این بیهنر گردندهٔ بینور
هست نیما اسمِ یک پروانهٔ مهجور
مانده از فصلِ بهاران دور
در خزان زردِ غم جا میگزیند
بر فرازِ گلبنانِ دل بیفسرده نشیند.
دست سنگینیست
در درونِ تیرگیهای عذابانگیز
که به روی سینهٔ اهریمنان و نابکاران و دروجانشان فرود آید
همچنین روی جبین نازنینان و فرشتگان ...
اسم شورافکن یکی گردنده است این اسم
در زمین نه، بر فراز آسمان نه، در همه جا
در میان این زمین و آسمان
از پیِ گمگشتهٔ خود میشتابد
آن زمان که بر بساطِ بینوای خود درآید
خواهدش از دیده خون بارَد ولیکن
آوَرَد شرم از وقارِ پهلوانی
دایماً در پیش روی او بدانسانی که او باشد نشسته
همچو کلهٔ جغد پیری سر فرود آید از او
در کنار صفحهای در وی خطوطی تیره.
با وی این پیمان کند که هیچ وقتی
نه به ترکِ راه و رسم خود بگوید.
▨
نیما یوشیج
شانزدهم خرداد ماه ۱۳۲۱