مهمان قسمت چهارم پادکست زندگی معمولی، خانمِ شین بود. کسی که به قول خودش با 40 سال سن تجربه‌ی خیلی بیشتری از اون چیزی که باید داشت، اتفاقات زندگیش، عاشقیش در دوران جوانی و ازدواجش و بچه دار شدنش و جدا شدنش و ... همگی اون ر تبدیل به یه آدم متفاوت کرده بود، روزگار نسبتاً تلخی که گذرونده بود تاثیرات مهمی توی زندگیش ایجاد کرده بود ولی با این حال سعی کرده که خوشحال باشه و کنار پسرش زندگی خوبی داشته باشه. این برنامه ر با من بشنوید

مهمان این قسمت از برنامه "نیلوفر" بود، کسی که تو زندگیش سختی های زیادی به طور ویژه توی دوران کودکیش متحمل شده، تجربه‌ی تلخ و دردناکی که تاثیر مهمی توی زندگیش گذاشته ولی خب الان 2 سالی هست که به قول خودش اونجوری که دوست داشته داره زندگی میکنه و کاری که بهش علاقه داره ر داره انجام میده، شما هم همراه من بشید و این برنامه ر بشنوید

پ.ن : این قسمت ر کنار خیابون و تو یه کافه ای ضبط کردیم که توش بیش از حد شلوغ بود و به ناچار بیرون نشستیم و صدای محیط هم لا به لای صحبت هامون به گوش میرسه، ضمن اینکه میکروفن من حدوداً 30 و خرده ای دقیقه اول خراب بود و به بزرگی خودتون ببخشید

مهمان این قسمت پادکست زندگی معمولی اسمش "طاها" بود، با هم نشستیم و صحبت کردیم واز زندگیش و تجربیاتش گفت. از الگوهایی که توی زندگیش داشته و به اصطلاح "سوپرمن" هایی که برای خودش در گذر زمان داشته و از کارهاش و شکستهاش و فرصت هاش و بچگیش و خلاصه از هر دری صحبت کردیم

اولین قسمت از پادکست زندگی معمولی ر با بهار به گفت و گو نشستیم، کسی که به قول خودش "حسابداری که کارش ر رها کرد و رفت دنبال رویاش" هست و تو این برنامه از خیلی چیزا حرف زدیم، زندگی، تجربیاتش، تصمیماتش، افسردگی، غم و شادی، ازدواج، آینده، مهاجرت و ... که میتونید بشنوید و نظراتتون ر با ما در میون بذارید. 

پیش درآمدی برای پادکست زندگی معمولی

جایی که میخوایم بشینیم رو در رو و با هم حرف بزنیم