پادکست قصه‌های ایرانی با هدف آشنایی علاقه‌مندان به قصه‌های شفاهی منتشر می‌گردد.

داستان دربارۀ نگه داشتن راز است. خارکن نمی‌تواند راز شیر را نگاه دارد و .... این داستان از کتاب افسانه های ایرانی بازنویسی محمد قاسم زاده انتخاب شده است.

برای آشنایی و ارتباط بیشتر با این پادکست: www.giyomebaz.ir

پادکست قصه‌های ایرانی با هدف آشنایی علاقه‌مندان به قصه‌های شفاهی منتشر می‌گردد.

مضمون این افسانه تناسب در دوستی است. این داستان جهان را به دو قسمت تقسیم می‌کند. در این دنیا امکان همزیستی وجود ندارد. اگر بخواهیم آن را به جهان انسانی نسبت دهیم توصیه‌ای است به انسان‌ها که فاصلۀ خود را با دشمنانتان حفظ کنید. اگر توازن قدرت وجود نداشته باشد روزی روزگاری ضعیف‌تر قربانی خواهد شد. گوش کنید و شما هم نظر خود را در اینباره با من درمیان بگذارید.

برای آشنایی و ارتباط بیشتر با این پادکست: www.giyomebaz.ir

پادکست قصه‌های ایرانی با هدف آشنایی علاقه‌مندان به قصه‌های شفاهی منتشر می‌گردد.

این قصه از آن دست قصه‌هاست که در نقاط مختلف کشور با روایات متفاوت ثبت شده است. مشابه این قصه در قصه‌های کشور ویتنام نیز آمده است. در این قصه تفوق عقل انسان را بر سایر حیوانات یادآوری می‌کند. در قصۀ ویتنامی که در کتاب«برایم قصه بخوان« با ترجمه سیروس طاهباز ترجمه شده قصه به شکلی پایان می‌پذیرد که دلیل رنگی بودن پوست ببر را ماجرای برخوردش با آدمیزاد می‌داند. مطابق چند اپیزود اخیر شما ابتدا قصه را به زبان فارسی دری و لهجۀ هراتی و سپس با فارسی خواهید شنید که امروزه در ایران صحبت می‌کنند.

برای آشنایی و ارتباط بیشتر با این پادکست: www.giyomebaz.ir

پادکست قصه‌های ایرانی با هدف آشنایی علاقه‌مندان به قصه‌های شفاهی منتشر می‌گردد.

این داستان درباره تقسیم عادلانه است که این روزها موضوع و مسئلۀ همۀ ماست. از صدر تا ذیل. در این داستان که قرن‌ها از بازگو کردنش گذشته به روشنی نشان داده شده که قدرت بی حد و مرز می‌تواند عدالت را مخدوش کند.

این داستان از کتاب افسانه‌های ایرانی بازنویسی محمد قاسم زاده انتخاب شده است.

پادکست قصه‌های ایرانی با هدف آشنایی علاقه‌مندان به قصه‌های شفاهی منتشر می‌گردد.

داستان از این قرار بود که تعدادی از بچه‌ها می‌آیند به کتابخانه برای اینکه بدانند یک پادکست چطور درست می‌شه. چند وقتی قصه خواندیم و احساس کردم اگر متن فارسی متداول به فارسی دری (لهجه هراتی آن‌طور که خود بچه‌ها می‌گویند) که بچه‌ها آشنایی بیشتری داشتند برگردانده شود لحن و احساس داستان بهتر خواهد شد. امتحان کردیم و پرستو خودش داستان افسانه بز و شغال و شیر را برگرداند و خودش خواند. من از نتیجه راضی بودم. امیدوارم شما هم خوشتون بیاد.

این داستان از کتاب افسانه‌های ایرانی بازنویسی محمد قاسم زاده انتخاب شده است.

برای آشنایی و ارتباط بیشتر با این پادکست: www.giyomebaz.ir

پادکست قصه‌های ایرانی با هدف آشنایی علاقه‌مندان به قصه‌های شفاهی منتشر می‌گردد.

این حکایت کوتاه بسیار تأویل پذیر است. سکه‌ای در زباله تمام مشکلات روباهی را حل می‌کند و همان سکه برای روباهی دیگر درد و رنج می‌آفریند. بسیار حکایت آشنا و ملموسی است.

این داستان از کتاب محمد قاسم‌زاده با عنوان افسانه‌های ایرانی جلد هفتم انتخاب شده است.

برای آشنایی و ارتباط بیشتر با این پادکست: www.giyomebaz.ir

پادکست قصه‌های ایرانی با هدف آشنایی علاقه‌مندان به قصه‌های شفاهی منتشر می‌گردد.

داستان دربارۀ آن است که چرا کلاغ زشت و سیاه شده است و کبوتر و کبک زیبا هستند. تصور کنید که این اتفاق برای آدم‌ها بیفتد و دروغگویان رنگشان عوض شود و در آخر انگشت نمای خلق.

این داستان از کتاب افسانه های ایرانی بازنویسی محمد قاسم زاده جلد هفتم انتخاب شده است.

برای آشنایی و ارتباط بیشتر با این پادکست: www.giyomebaz.ir

پادکست قصه‌های ایرانی با هدف آشنایی علاقه‌مندان به قصه‌های شفاهی منتشر می‌گردد.

در میان بازی بزرگان گاهی بازیگری که از منظر ما ناتوان است ابتکار عمل را در دست می‌گیرد. هنگامی که همه چیز به نظر مسلم می‌رسد و سرنوشت محتوم در چشم‌انداز رخ می‌نماید حادثه‌ای کوچک تمام پیش‌بینی‌ها را به هم می‌زند. این داستان کوتاه به تعبیر من دربارۀ این چیزهاست. دربارۀ امید در شرایط استیصال و رخ دادن معجزه اما نه از آن معجزات که ما انتظارش را می‌کشیم.

این داستان از جلد هفتم کتاب افسانه‌های ایرانی بازنویسی محمد قاسم زاده انتخاب شده است.

برای آشنایی و ارتباط بیشتر با این پادکست: www.giyomebaz.ir

پادکست قصه‌های ایرانی با هدف آشنایی علاقه‌مندان به قصه‌های شفاهی منتشر می‌گردد.

دوست وکیلی چند روز پیش از عدم مصالحه میان طرفین دعوا شکایت داشت. می‌گفت وقتی تلاش می‌کنم که یک راه حل پیدا کنم که به نفع هر دو طرف باشد بعد از پایان کار هر دو طرف از من ناراضی هستند. معتقد بود که طرفین دوست دارند در یک دعوای حقوقی طرف مقابل به خاک و خون کشیده شود و به روز سیاه بیوفتد. می‌گفت حاضرند از پول و وقت و سرمایۀ خود بگذرند تا در دعوا برنده باشند و طرف مقابل را منکوب کنند. این قصه که به نظر بسیار قدیمی می‌آید کمی دربارۀ این تمایل به عدم توافق است.

قصه از کتاب افسانه های ایرانی جلد هفتم بازنویسی محمد قاسم‌زاده از انتشارات هیرمند انتخاب شده است.

برای آشنایی و ارتباط بیشتر با این پادکست: www.giyomebaz.ir

پادکست قصه‌های ایرانی با هدف آشنایی علاقه‌مندان به قصه‌های شفاهی منتشر می‌گردد.

اگر چه قهرمانان این قصۀ قدیمی حیوانات هستند اما این داستان در ستایش جامعه است. در نقد بی‌تفاوتی و طرح یک دوراهی‌ اخلاقی است که حد و مرز کمک به دیگران تا کجاست؟ ما فقط باید به خانواده و دوستانمان همراهی کنیم یا ضرورت زندگی اجتماعی کمک و یاری و تعامل با دیگران است. اگر قصه را گوش کردید و این چیزهایی که من اینجا گفتم در قصه ندیدید تعجب نکنید این تصور و بازخوانی من است از این حکایت قدیمی که در مرزبان‌نامه نوشته سعدالدین وراوینی هم آمده است.

برای آشنایی و ارتباط بیشتر با این پادکست: www.giyomebaz.ir