پيشتر در خصوص هدف از آفرينش در نظر برخى انديشمندان مطالبى بيان كرديم و هم گفتگويى داشتيم پيرامون آن كه قائل شدن هدف براى آفرينش ممكنات چه دشواریهايى میتوانست در پى داشته باشد. در اين گفتار بر اثر متون آيين بهائى و به خصوص آثار حضرت باب سراغى خواهيم گرفت از ديدگاهى كه آفرينش ممكنات را حركتى و جريانى میديد از سوى خود عالم هستى، همراه با اختيارى كه با نهان خود اين هستى همعنان بوده.