شايد از زمانى كه بشر درباره ارتباط و نسبت خود با پروردگار عالم و كيفيت آفرينش به طور جدى انديشيدن را آغاز نمود، مساله وحدت وجود هم به عنوان يكى از عميقترين ديدگاهها به ميان آمد. هم در متون آيين هندو و به خصوص اوپانيشادها، و هم بعدتر در آيين بودايى و نيز در سنت عرفانى بسيارى اديان ديگر و حتى نزد فيلسوفانى مانند اسپينوزا مساله وحدت وجود به عنوان بهترين گرهگشا در توضيح ارتباط ميان ممكنات و پروردگار ارائه گرديد. اين گفتار، گفتگويى است پيرامون پرتويى كه متون آيين بهائى بر اين مساله افكنده است.