این کتاب از چند جنبه به صورت مستقیم با مفهوم صلح و دوستی در ارتباط است. همکاری، دوستی حقیقی و همدلی. جوامعی را متصور شویم که اعضای آن جوامع از غم یکدیگر نه تنها ناراحت میشوند بلکه در تلاشند تا بتوانند به یکدیگر کمک کنند تا همگی در خوشبختی و سعادت جمعی حضور داشته باشند و سهمشان را بردارند. از غم همدیگر ناراحت شدن و تلاش برای خوشحالی همدیگر یعنی دلها به هم نزدیک شده است و دلهای نزدیک، هیچ وقت زمینه جنگ و دشمنی را ایجاد نمیکنند. در این کتاب سنگها تلاش میکنند تا به دوستشان کمک کنند با آنها بازی کند، او به خاطر فرم و شکل ظاهریاش قادر به غلتخوردن نیست اما دوستانش که مفهوم حقیقی دوستی را درک کردهاند او را رها نمیکنند و در تلاشند تا او را در بازی و سرگرمیشان سهیم کنند.