پادکست هزارویک شب

شب هفتادوهفت ـ حکایت ملک‌نعمان و فرزندان او


Listen Later

«بدان ای وزیر که خدای تعالی راحتیِ شما را خواسته و چنان شده است که آرزو داشتید، چون که خداوند ضوءالمکان را به شما برگردانیده و او و خواهرش نزهت‌الزمان به همراهی من به خدمت پدر می‌شتافتند.»


شنیدیم که نزهت‌الزمان و ضوءالمکان به هم رسیدند و در راه رفتن به بغداد بودند که خبر رسید ملک‌نعمان با سم کشته شده و وزیر دندان به دنبال آن بود که یکی از شاهزاده‌ها را بیابد و به جای او به تخت سلطنت بنشاند. ادامۀ داستان را در شب ۷۷ بشنوید.

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

پادکست هزارویک شبBy studio senoghte