«دل پیش تو و دیده به جای دگرستم/
تا خلق نداند که تو را مینگرستم...»
شاهزاده تاجالملوک عاشق سیده دنیا، دختر ملکشهرمان، شد، اما شاهدخت میلی به ازدواج نداشت. پس تاجالملوک و دوستش عزیز و وزیر در لباس بازرگانها به جزایر کافور رفتند تا به شیوهای دیگر دختر را به ازدواج راضی کنند. در شب ۱۳۲ ادامۀ ماجرا را بشنوید.
بعضی واژههای دشوار شب ۱۳۲:
بضاعت: سرمایه، دارایی
عارض: چهره، گونه
گل سوری: گل سرخ
مکحول: سرمهکشیده
محرور: گرمشده
خویچکان: عرقریزان
ثعبان: اژدها
سمندر: موجودی شبیه مارمولک که معتقد بودند در آتش زندگی میکند
حضیض: پستی
وبال: سختی، عذاب
هبوط: سقوط، پایین آمدن
اثیر: کرۀ آتشین بالای زمین
صباحت: خوبرویی
ملاحت: نمکین بودن
تطاول: درازدستی، تجاوز
▪️قصهخوان: فاطمه سالاروند
▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح
▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)
▪️رژیسور: فاطمه مهربان
▪️طرح و تهیه: امید مهدینژاد
▪️تهیهشده در: استودیو سهنقطه
پادکست هزارویکشب را در کستباکس و اسپاتیفای و شنوتو بشنوید.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.