حسادت و بدخواهی گرسیوز، برادر افراسیاب، رابطه دوستانه افراسیاب و سیاوش را بر هم زده و پایانی تلخ برای سیاوش به وجود می آورد.

آدرس ایمیل پادکست شگفتی های کودکانه : [email protected]اگر مایل بودید براساس نامه های قبلی که از شاهنامه در این پادکست شنیده اید، داستانی جدید بسازید یا نقاشی کنید و به آدرس ایمیل فوق بفرستید.

سیاوش برای همیشه سرزمین ایران را ترک می کند و وارد سرزمین توران می شود تا از بدی و ناراستی پادشاه کیکاووس در امان باشد .... .

افراسیاب پیشنهاد صلح به سیاوش و رستم می دهد ولی کیکاووس موافق صلح نیست. پس سیاوش به ناچار تصمیم سخت و دشواری می گیرد .... .

سیاوش فرزند درستکار و دانای پادشاه کیکاووس است که گرفتار تهمتی ناروا شده است ....

بالاخره رستم و سهراب با هم روبرو می شوند و ماجرایی تلخ رخ می دهد. داستانی ست پر از آب چشم ...

زنی جنگجو به نام گردآفرید با سهراب مبارزه می کند تا از مرز ایران دفاع کند ولی در این مبارزه شکست می خورد ... . کیکاووس از رستم برای دفاع از ایران کمک می خواهد ولی رستم که خسته از جنگ و تصمیم های اشتباه کیکاووس است وارد جدالی سخت با کیکاووس می شود ... .

رستم این بار عاشق می شود و ثمره این عشق پسری است به نام سهراب که رستم از تولد او بی خبر است ... .

در یک روز بارانی بهاری خرگوش حسابی هوس چایی میکند و با گل های جنگلی برای خودش چایی درست می کند ولی انگار قرار نیست خرگوش چایی بخورد و خانواده اپاسم مهمانش می شوند ... .

کیکاووس که با کمک رستم از دست دیو سفید رها شده و دوباره بینایی چشم هایش را به دست آورده است دوباره تصمیمات اشتباهی می گیرد و برای رستم و ایران دردسر درست می کند ... .

جرالد فیل خاکستری و دوستش پیگی، خوک صورتی، میخواهند بروند ماشین سواری و دارند برای ماشین سواری آماده میشوند که برنامه شان عوض می شود .... .